سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند سبحان، مال را به کسانی که دوست دارد و یا دشمن دارد می بخشد؛ولی دانش را جز به کسی که دوست دارد نمی بخشد [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 95 آبان 10 , ساعت 8:7 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از راه انداری کانال تلگرامی «حداقل یک آیه در روز» (برای توضیح بیشتر اینجا را کلیک کنید) و اینکه به طور متوسط روزانه حدود 3-4 ساعت برایش وقت می‌گذاشتم به نظرم رسید خوب است در حوزه کلاس درسی راه افتد که این بحثها در آنجا مورد بحث و بررسی طلبگی قرار گیرد.

به همین منظور از روز یکشنبه 1395/8/10 کلاس درس تفسیر موضوعی در مدرسه علمیه امام کاظم ع، مَدرَس 206 آغاز شد که جزء دروس آزاد حوزه محسوب می‌شود (دروس آزاد، دروسی است که مفاد آن، جزء آزمونهای رسمی حوزه نمی‌باشد و همچنین شرکت در آن برای همگان آزاد است)

مضوع بحثها بر اساس مطالبی که در کانال ارائه می‌شود پیش خواهد رفت و محور بحثها ان‌شاءالله بحث انسان‌شناسی است که شروع بحث از مباحث مربوط به آفرینش انسان در قرآن کریم می‌باشد.


شنبه 95 تیر 12 , ساعت 6:34 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

حکایت «لباس پادشاه» از منظری دیگر

واقعا چه کسی احمق است؟

سالهاست که عده‌ای از ترس اینکه مبادا ساده‌لوح و کوته‌نظر به شمار آیند، هر سخن راست و دروغی را که می‌خوانند یا می‌شنوند، سریع نزد این و آن تکرار می‌کنند، تا مبادا کسی آنان را احمق و بی‌خبر بشمرد! و در این میان، از آنجا که حکایت «کودک و لباس پادشاه» را شنیده‌اند، وقتی کسی لباس واقعی را بر تن مردم انکار کند، ساده‌لوحانه، و البته با ژستی روشنفکرمآبانه، تمام تلاششان را می‌کنند که به خود و دیگران بقبولانند که واقعا لباسی در کار نیست!

جالب اینجاست که اندکی بعد، با چند کف و سوت، به این نتیجه می‌رسند که هرکه وجود این لباس واقعی بر تن مردم را ابراز کند، کوته‌نظر و احمق،‌ و بلکه دروغ‌گوست! آخر مگر می‌شود افراد باکلاس بگویند لباسی نیست، بعد واقعا لباسی در کار باشد!

این تازگی ندارد!

از زمان نوح ع، بودند کسانی که غرق در توهمات خویش، و با فرهیختگی تمام! توده‌های پیرو پیامبر خدا را کوته‌نظر و ساده‌لوح (بادی‌الرأی) می‌شمردند (سوره هود/27). ویا پیروان راستین علی ع را به خاطر کنار نیامدن با معاویه، و اصحاب سیدالشهداء را به خاطر روحیه انقلابی، ساده‌لوح و زودباور و کوته‌نظر دانستند؛ و تعجب می‌کردند که چرا اصحاب حسین ع نمی‌فهمند که او حریف یزید نمی‌شود و لباسی در کار نیست!

اینان که در طول تاریخ،  هیچگاه مردم را باور نداشتند، به خاطر ذلتی که فرعون بر آنها تحمیل کرده بود، دنباله‌روی رسانه‌های فرعون زمان شدند (زخرف/54) ، به شعارهای مردم‌پسند فرعون علیه موسی (اعراف/102) ویا دلسوزی‌های فرعونی برای دین مردم (غافر/26) دل دادند، و به فلسفه‌بافی‌ برای کاهش حضور و نقش‌آفرینی دین در جامعه همت گماشتند؛ و اگر هم احیانا روزی همراه بقیه به لشکر علی ع آمدند، با دیدن قرآن‌های روی نیزه، امیرمومنان را کافر و بی‌ایمان شمردند!

بگذارید حرف دلم را بزنم:

دیروز در مسیر راهپیمایی روز قدس، در گرمای بالای 40 درجه و زیر آفتاب مستقیم، با دیدن خیل عظیم مردم روزه‌دار، از پیرانی که به زحمت راه می‌رفتند، تا زنانی که زیر چادرهای مشکی‌ عرق می‌ریختند و کودکانشان را هم همراه خود آورده بودند، تا آن جوان غیوری که خود، زیر آفتاب و غرق عرق بود، اما شیر دستگاه آب‌پاش را فقط روی مردم می‌گرفت، و خلاصه با دیدن همه آنانی که آن خودباختگانِ زیر کولرنشین، اینها را ساده‌لوح می‌خوانند و امروز در رسانه‌های خود عملاً وجودشان را کم‌اهمیت می‌انگارند، بار دیگر این سوال ذهن مرا به خود مشغول کرد که:

راستی،

چرا عده‌ای صرفا به خاطر اعتماد ساده‌لوحانه به رسانه‌های معاویه، و تکرار چشم و گوش بسته شایعات وی، و از ترس اینکه آنها را زودباور و ساده‌لوح نخوانند، لباس واقعی را در جلوی چشمشان نمی‌بینند و حماقت‌شان دائما روزافزون می‌شود؟

بعد، یادم افتاد این مطلب جدیدی نیست؛ و خداوند علیم وجود این گونه انسان‌ها در جامعه دینی را به عنوان یک واقعیت تلخ، قرنها قبل گوشزد کرده بود:

وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُون

و چون به آنان گفته شود: «همان گونه که مردم ایمان آوردند، شما هم ایمان بیاورید»، مى‏گویند: «آیا همان گونه که سفیهان ایمان آورده‏اند، ایمان بیاوریم؟» هشدار که آنان همان سفیهان‌اند ولى نمى‏دانند. (بقره/13)

به همین مناسبت همین آیه را موضوع تدبر امروز قرار دادم.


لینک کانال «حداقل یک آیه در روز»

https://telegram.me/YekAaye



سه شنبه 95 فروردین 3 , ساعت 7:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

حداقل روزی یک آیه

قرآن کریم  (بر اساس قرائت حفص از عاصم در مصحف عثمانی) 6277 آیه دارد. اگر روزی حداقل در یک آیه از قرآن کریم بیندیشیم حداکثر یک 17 سال و چهار 17 روز (72 روز) به طول خواهد انجامید.
اغلب ما تاکنون یک یا دو 17 سال از عمرمان سپری شده است و انشاءالله 17 سالهای دیگری از عمرمان سپری خواهد شد. اما در میان مسلمانانی که از صدر اسلام تاکنون زیسته اند آیا می توان ادعا کرد که حتی یک دهم درصد از آنها درباره تمام آیات قرآن کریم در طول عمرشان لااقل یکبار تامل و تدبر کرده اند؟!
و آیا بعدی ها هم درباره ما همین را نخواهند گفت؟
و آیا پیامبر ص حق ندارد که در روز قیامت از ما به درگاه خداوند متعال گله کند که: یا رب ان قومی اتخذوا هذا القران مهجورا (پروردگارا! همانا مردم من، این قرآن را مهجور قرار دادند)
در سال جدید که ابتدا و انتهایش مزین به ولادت باسعادت کسی است که ولادتش کوثر، و وجودش مانع ابتر ماندن پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- و دینش بود تصمیم گرفتم به یاری خدا راهی را آغاز کنم که اگر حدود 17 سال دیگر زنده ماندم به پیامبرم عرض کنم که من لااقل یکبار در تمام سخنانی که از جانب خدا برایم آوردی تامل و تدبر کردم.

بدین منظور در شبکه اجتماعی تلگرام، کانالی را راه اندازی کرده ام به آدرس:  https://telegram.me/YekAaye

اگر شما هم مایل به همراهی هستید بسم الله. روی لینک کلیک کنید و با نرم افزار تلگرام آن را باز کنید و بعد روی کلمه JOIN کلیک کنید.

همچنین برای کسانی که ممکن است دسترسی به تلگرام نداشته باشند هم یک وبلاگ با همین موضوع راه‌اندازی کردم که ان‌شاءالله هر روز مطالب در آنجا هم بارگذاری می‌شود؛ به آدرس:  http://yekayehqurandarrooz.parsiblog.com/

و لینک آن را در کنار همین وبلاگ هم قرار داده‌ام

چند نکته درباره این برنامه:
1) قرار نیست به ترتیب قرآن جلو برویم.
2) چون قرار است هرکسی خودش تدبر کند در ابتدای روز آیه را در این کانال قرار می دهم تا هرکسی خودش درباره آن تاملی کند سپس در اواسط یا اواخر روز برخی نکات درباره آن آیه تقدیم می‌شود.
3) گاه آیه چنان به قبل و بعدش گره خورده که نمیشود جداگانه بدان پرداخت لذا ممکن است گاه در یک روز بیش از یک آیه مطرح شود. اما لااقل تا مدتها سعی می‌کنم سراغ این موارد نروم
3) از آنجا که اولین مفسر قرآن پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان اند انشاءالله در هر آیه سعی می شود حداقل یک حدیث از ایشان نقل شود.
4) اگر از منبعی استفاده شد حتما ذکر خواهد شد
5) اگر درباره آیه هر روز یا نکات مطرح شده نکته‌ای انتقادی یا پیشنهادی داشتید به آدرس همین کانال ارسال فرمایید تا ان شاءالله از آن استفاده شود. همچنین نظرات خود را می توانید در قسمت نظرات هر صفحه در وبلاگ مذکور قرار دهید.

و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب
1394/1/3
12 جمادی الثانی 1437


یکشنبه 95 فروردین 1 , ساعت 6:0 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

تدریس علم دینی

امسال حدود 5 سال از تالیف کتاب «معنا، امکان و راهکارهای تحقق علم دینی» گذشته است. بعد از تلیف نیز همانند قبل آن به تدریس این موضوع ادامه دادم که از اولین مواردش تدریس این موضوع برای دانشجویان کارشناسی ارشد رشته فلسفه علم در دانشگاه شریف در سال تحصیلی 89-90 بود. طبیعی است که در این سالها با نقدهایی مواجه شدم و اصلاحاتی در ذهنم رقم خورد. شاید مهمترین ایرادی که الان بر کتاب خود می‌دانم این است که در حوزه علوم انسانی ورود جامعی نداشته و نکات بسیاری را مورد غفلت قرار داده‌ام و یکی از علل آن این بود که آشنایی آن موقع من با علوم انسانی و اجتماعی، به تبع فضای عمومی کشور، تابع فضای انگلوساکسون بود و از اهمیت جریان قاره‌ای به عنوان یک جریان بشدت اثرگذار در حوزه علوم انسانی و اجتماعی بی‌خبر بودم. به هر حال امسال (نیمسال دوم سال تحصیلی 94-95) پیشنهاد تدریس همین عنوان برای دوره تمهیدیه سطح 4 موسسه امام رضا علیه‌السلام مطرح شد.

سطح 4 در موسسات آموزشی حوزوی، هم‌ارز دکتری در دانشگاه‌ها محسوب می‌شود. از آنجا که گاه ورودی‌های حوزه به حوزه‌های علوم انسانی آشنایی مناسبی از این حوزه نداشته‌اند موسسه امام رضا علیه‌السلام (وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی) که از موسسات آموزش عالی وابسته به حوزه محسوب می‌شود، اقدام به برگزاری دوره‌هایی با عنوان دوره تمهیدیه کرده است که در این دوره‌ها طلاب دارای مدرک کارشناسی ارشد دانشگاهی یا سطح 3 حوزوی (که هم ارزش با مدرک کارشناسی ارشد محسوب می‌شود) بدون دریافت مدرک، دوره‌های آموزشی‌ای را سپری می‌کنند تا آمادگی علمی لازم را برای شرکت در کنکور دکتری یا سطح 4 به دست آورند. (با این توضیح می‌توان سطح این دوره را معادل با سطح کارشناسی ارشد معرفی کرد)

در سایت موسسه امام رضا علیه‌السلام سیستم یادگیری الکترونیکی راه اندازی شده که برخی درسها در آنجا ارائه می شود و از جمله این درس نیز در آنجا به آدرس زیر قرار داده می شود http://lms.bou.ac.ir/lms/course/view.php?id=154 که علاوه بر فایلهای صوتی جلسات و خلاصه بحثها که هر هفته توسط دانشجویان ارائه می شود گاه عده ای وارد بحث و گفتگو می شوند. کسانی که مایل به اطلاع هستند می توانند از لینک فوق و انتخاب گزینه «ورود میهمان» وارد شوند.

با توجه به قوانین و محدودیتهای سایت موسسه، فعلا برای افراد متفرقه فقط امکان رویت مطالب و دانلود فایل صوتی مهیا شده و غیر از کسانی که به طور رسمی از طریق موسسه یا دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلام اجازه ورود به سایت پیدا می کنند (مانند اساتید و دانشجویان خود موسسه و دانشگاه)، امکان ثبت اظهارنظر برای افراد متفرقه وجود ندارد لذا اگر خوانندگان محترم درباره مفاد بحث آنجا نکته ای دارند می توانند در قسمت نظرات ذیل همین صفحه بحث خود را مطرح کنند و همین جا به مباحثه بپردازیم.


پنج شنبه 94 اسفند 27 , ساعت 8:0 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

امسال (نیمسال دوم سال تحصیلی 94-95) سومین سالی است که تدریس درسی با عنوان جامعه شناسی معرفت را در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلام عهده دار شده ام. بحثهای جامعه‌شناسی در ایران بشدت تحت تاثیر فضای انگلوساکسون است و لذا حوزه جامعه‌شناسی معرفت که یک حوزه باسابقه در فضای قاره‌ای (continental) است در ایران نسبتا ناشناخته است. شاید بهترین معرف این حوزه این باشد که بگوییم حوزه‌ تاملات فلسفی در عرصه جامعه‌شناسی است و اگر به چرخش فلسفه از وجودشناسی به معرفت‌شناسی توسط کانت اذعان کنیم، جامعه‌شناسی معرفت به نحوی چرخشی از معرفت‌شناسی کلاسیک به جانب خود ایجاد کرده و موضوع تاملات فلسفی را نسبت میان جامعه و معرفت (نه نسبت فرد و معرفت) قرار داده و لذا بتدریج کانون توجهات فلسفی خود را «زبان» قرار داده است.

در هر صورت با فقر ترجمه شدیدی در این عرصه مواجهیم و بعضا کتابهایی در این عرصه نوشته شده که حاوی آشنایی عمیقی با محتوای این عرصه نیست. متن تدریس این موضوع کتاب «مبانی جامعه‌شناسی معرفت» نوشته هوبرت کنوبلاخ (ترجمه کرامت الله راسخ- نشر نی) قرار داده شد که کتاب عمیقی است هرچند ترجمه‌اش در مواردی با نارسایی‌هایی همراه است اما حسن مهمش ای است که مولف آن، شخصا وابسته به جریان قاره‌ای است و مساله را از خاستگاه اصلی خود – و نه از منظر انگلوساکسون – گزارش کرده است.

در سایت دانشگاه باقرالعلوم سیستم یادگیری الکترونیکی راه اندازی شده که برخی درسها در آنجا ارائه می شود و از جمله این درس نیز در آنجا به آدرس زیر قرار داده می شود http://lms.bou.ac.ir/lms/course/view.php?id=145 که علاوه بر فایلهای صوتی جلسات و خلاصه بحثها که هر هفته توسط دانشجویان ارائه می شود گاه عده ای وارد بحث و گفتگو می شوند. کسانی که مایل به اطلاع هستند می توانند از لینک فوق و انتخاب گزینه «ورود میهمان» وارد شوند. ضمنا این درس را برای دو گروه (دانشجویان فلسفه علوم اجتماعی و دانشجویان جامعه‌شناسی) ارائه می‌کنم که فایل صوتی هر دو کلاس در سایت بارگذاری می‌شود و البته همپوشانی فراوانی با هم دارد.

با توجه به قوانین و محدودیتهای سایت دانشگاه، فعلا برای افراد متفرقه فقط امکان رویت مطالب و دانلود فایل صوتی مهیا شده و غیر از کسانی که به طور رسمی از طریق دانشگاه اجازه ورود به سایت پیدا می کنند (مانند اساتید و دانشجویان خود دانشگاه)، امکان ثبت اظهارنظر برای افراد متفرقه وجود ندارد لذا اگر خوانندگان محترم درباره مفاد بحث آنجا نکته ای دارند می توانند در قسمت نظرات ذیل همین صفحه بحث خود را مطرح کنند و همین جا به مباحثه بپردازیم.


شنبه 94 اسفند 1 , ساعت 7:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه کتابهایی که با عنوان روایت مطهر به شرح آرای شهید مطهری اختصاص داشت با توفیقات الهی و در آستانه ایام الله دهه فجر، سومین جلد از این مجموعه با عنوان فرعی «مباحث خانواده و روابط زن و مرد» حاوی بحث‌هایی پیرامون گفتارهای شهید مطهری در کتابهای «نظام حقوق زن در اسلام، اخلاق جنسی و مسأله حجاب» منتشر شد. ضمنا با توجه به اصلاحاتی که جلد دوم این مجموعه نیاز داشت، هنوز آماده‌سازی آن جلد تمام نشده و امید است ان‌شاءالله بزودی منتشر شود.

به هر حال، چاپ اول این کتاب در 208 صفحه و به قیمت 10,000 تومان در زمستان 1394 به اهتمام مؤسس? علمی ـ فرهنگی سدید و توسط انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است.


یکشنبه 94 بهمن 25 , ساعت 7:0 صبح

به مناسبت 5 جمادی الاول، میلاد حضرت زینب س

بسم الله الرحمن الرحیم

در ابتدا ایام الله دهه فجر و حماسه مردم در 22 بهمن امسال را تبریک عرض می کنم.

درباره عظمت و شخصیت حضرت زینب س بحثهای فراوانی شده است؛ اما درباره اینکه ایشان امروزه چگونه می‌توانند الگویی برای نقش آفرینی یک زن مسلمان در جامعه باشند کمتر بحث شده و اگر هم بحثی شده عمدتا ناظر به صبوری حضرت زینب س است، که از این جهت، نه فقط الگویی برای زنان، بلکه الگویی برای مردان نیز هستند. اما آیا می‌توان ابعادی از شخصیت ایشان را از زاویه نقش آفرینی خاص زنان در جامعه مورد بررسی قرار داد؟

شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی انواع نقش‌آفرینی‌های زن در جامعه و تاریخ را به دو نوع نقش آفرینی مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می‌کنند. منظور از نقش آفرینی غیرمستقیم، نقشی است که زن از طریق اثرگذاری بر همسر یا فرزندانش در جامعه می‌گذارد که انصافا نقش بسیار مهمی‌است هرچند دوره مدرن غالبا سعی بر کتمان و غفلت از این نقش زن می‌شود. ما در حالی که این نقش را کاملا جدی و از ابعاد مهم در تحلیل شخصیت زن می‌دانیم، اما در اینجا بحث خود را درباره خصوص حضور اجتماعی زن  و نقش آفرینی مستقیم او قرار می‌دهیم. شهید مطهری در توضیح نقش آفرینی مستقیم زن تاکید می‌کنند که «زن و مرد نقش اجتماعی خود را ایفا می‌کنند اما در دو مدار کاملا متفاوت» و مساله ما این است که آیا می‌توان مصداقی نشان داد که وظیفه و هدف اجتماعی واحد باشد اما مدار و نحوه نقش‌آفرینی متمایز شود؟

حل این مساله را با طرح یک سوال آغاز می‌کنم که پاسخ به آن، می‌تواند مصداقی برای بحث فوق باشد:

مگر دفاع از امام هر انسانی واجب نیست؟ چرا حضرت زینب س برای دفاع از امام حسین ع اقدام نکرد؟ و بلکه چرا امام حسین ع برخی از زنان کاروان (مثلا ام وهب) را که با دیدن صحنه های عاشورا خونشان به جوش می‌آمد و به دشمن حمله می‌کردند ، از این اقدام باز می‌داشته، می‌فرمودند جهاد بر زنان واجب نیست؟ مگر جهاد دفاعی آن هم دفاع از امام، مرد و زن دارد؟

شاید اینجا مهمترین نقطه‌ای در نهضت حسینی باشد که در عین هدف واحد، مدار رفتارهای زن و مرد متمایز شده است. حضور زنان در کاروان حسینی، قرار بوده ابعادی از هدف امام ع را، که به نحو مردانه قابلیت اجرا ندارد، محقق کند؛ و شاید بدین جهت بوده که امام ع سایر زنانی را که متوجه این وظیفه خطیر نبوده اند از فدا کردن جان خویش در موقف کربلا نهی می‌کردند.

طبق وصیت نامه معروفی که امام حسین خطاب به محمد حنفیه نوشت هدف اصلی امام، اصلاح جامعه، امر به معروف و نهی از منکر، و معرفی اسلام حقیقی (وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِی أُمَّةِ جَدِّی مُحَمَّدٍ أُرِیدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَسِیرُ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ سِیرَةِ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ. مناقب ابن شهرآشوب، ج4 ص89) بوده است. انجام این کار به نحو مردانه و زنانه فرق می‌کرده، در واقع اصل این وظیفه برعهده امام و سایر مردان بوده، اما مقداری از آن را که اصلا مردی نمی‌توانست انجام دهد بر دوش زنان قرار گرفته است:

 در زمانی که یزید حکومت را به دست گرفت، جهان اسلام سه منطقه اصلی داشت که همه مناطق دیگر تحت الشعاع این مناطق بودند: حجاز و عراق و شام. در حجاز، دو شهر مکه و مدینه مهم بود؛ در عراق، کوفه و بصره؛ و شام هم که خود شام بود. امام ع برای اصلاح‌گری و نهی از منکر باید در این سه منطقه اصلی سرمایه‌گذاری می‌کرد. دوتای اول را خود امام ع می‌توانست انجام دهد؛ و لذا حرکت خود را ابتدا از مدینه به مکه قرار داد (منطقه حجاز) و سپس با دعوت کوفیان، از مکه به سمت کوفه حرکت کرد و برای بصریان نیز نامه نوشت و از آنها دعوت به همکاری کرد (منطقه عراق)؛ و در هر دو مورد، علی‌رغم هشدارهای دوستان درباره احتمال تهدیدهای ناشی از حکومت، حرکت خود را از مسیر اصلی قرار داد که همگان از این حرکت مطلع می‌شدند. اما نکته مهم این است که در مورد سومی ‌(منطقه شام) با توجه به نفوذ قوی و انحصاری بنی‌امیه در آنجا، به هیچ وجه امکان آگاه‌سازی برای خود امام وجود نداشت؛ چنانکه زمینه این امر برای امام علی ع و امام حسن ع هم فراهم نشد. (بهترین شاهدش هم اینکه وقتی امام علی ع شهید شد اغلب شامیان از شنیدن اینکه امام در مسجد به شهادت رسیده تعجب کرده، می‌گفتند مگر علی ع نماز هم می‌خواند. این نقل قول تاریخی، حکایت از غلبه انحصاری رسانه‌ای معاویه در منطقه شام و عدم امکان هر گونه فعالیت ‌آگاهی‌بخش برای امام دارد.) پس تمام راههای مستقیم و عادی تبلیغ دین، برای امام و سایر مردان در ‌آگاه‌سازی مردم شام عملا مسدود بوده است. تنها راه ممکن برای امام حسین ع این بود که اهل بیت ایشان اسیر شوند و در نقش اسیر وارد شام شوند و وظیفه فوق (اصلاح گری، نهی از منکر و معرفی اسلام صحیح در سیره نبوی) را انجام دهند.

با این اوصاف شاید بتوان معنی یکی از جملات مهم امام حسین ع را بهتر فهمید. همه شنیده ایم که وقتی امام از مکه عازم کوفه شد، افرادی مانند محمد حنفیه به ایشان اعتراض می‌کردند که این سفر خطرناک است و لااقل خانواده را با خود نبر؛ و حضرت در پاسخ فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاهُنَّ سَبَایَا» (لهوف، ص65). بر اساس تحلیل فوق، به نظر می‌آید  که امام حسین ع در این پاسخ نمی‌خواسته اند صرفا جواب را به علم غیب و مشیت تکوینی خداوند احاله دهند؛ بلکه این جمله ایشان، اشاره به مشیت تشریعی و وظیفه‌ای بود که خداوند بر دوش اهل بیت ایشان قرار داده بود: یعنی معرفی اسلام و نهی از منکر در خود منطقه شام، که جز از طریق اسارت، امکان حضور فعال و نقش آفرین آنها در شام میسر نبود.

و اینجاست که یک زن (حضرت زینب س) می‌تواند علی‌رغم این همه مصیبت، انجام وظیفه‌ای را برعهده گیرد که در شرایط عادی امکان آن برای مردان میسر نبود؛ و با مداری متفاوت همان هدف اجتماعی واحد را تعقیب کند. مردانی که همراه امام ع بودند باید برای دفاع از امام ع شهید می‌شدند، اما زنان در اینجا وظیفه اولشان این نبود که از جان امام ع دفاع کنند، بلکه وظیفه مهمتری داشتند و آن این بود که پیام امام ع را به منطقه‌ای که عملا تبدیل به منطقه ممنوعه برای ورود سخن اسلام اصیل شده بود، برسانند. به تعبیر دیگر، اگر حفظ و معرفی اسلام اصیل، و امر به معروف و نهی از منکر بقدری اهمیت دارد که جان امام حسین ع برای آن فدا می‌شود، پس انجام همین وظیفه (برای کسانی که می‌توانند این وظیفه را انجام دهند و با دستور خود امام ع) از حفظ جان امام ع مهمتر می‌شود و این کسان، همان کسانی اند که در عرف عمومی‌از وظیفه جهاد نظامی‌معاف شده اند. پس با اینکه به خودی خود، دفاع از جان امام ع بر هر مرد و زن واجب است؛ اما در اینجا به خاطر اینکه در عرف عمومی، زنان ناتوان از جهاد کردن قلمداد می‌شده و اسیر شدن آنها کاملا ممکن و عادی بوده است، وظیفه اسیر شدن و در قالب اسارت، پیامی‌را که امام حسین ع برایش شهید شد رساندن، برعهده حضرت زینب و سایر اهل بیت قرار گرفت.

در پایان، تذکر نکته‌ای خالی از لطف نیست. از زمان دکتر شریعتی و توسط ایشان اشتباهی در ادبیات انقلابی رایج شد که شهادت را بالاترین هدف یک انسان معرفی می‌کرد. در حالی که در اهمیت و جایگاه رفیعی که با شهادت برای انسان حاص می‌شود تردیدی نداریم اما انجام وظیفه، حتی از شهادت در مقابل دیدگان امام معصوم ع مهمتر است و گاه یک زن می‌تواند وظیفه تبلیغی‌ای را که یک مرد (آن هم یک امام) برعهده گرفته، ادامه دهد و این کاری بود که حضرت زینب انجام داد و لذا جایگاه ایشان، اگر بالاتر از اغلب شهدای کربلا نباشد، به هیچ وجه کمتر از آنها نیست؛ و البته همه اینها که گفته شد غیر از اصل وظیفه ابلاغ پیام کربلا به کل جهانیان است که به قول شاعر:

سِرِّ نى در نینوا‌ می‌مانْد، اگر زینب نبود          کربلا در کربلا‌ می‌ماند، اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفانِ رنگ        پشت ابرى از ریا‌ می‌ماند، اگر زینب نبود

... در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب          پشت کوه فتنه‌ها می‌ماند، اگر زینب نبود

 


دوشنبه 94 بهمن 12 , ساعت 10:0 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه کتابهایی که با عنوان روایت مطهر به شرح آرای شهید مطهری اختصاص داشت با توفیقات الهی و در آستانه ایام الله دهه فجر، سومین جلد از این مجموعه با عنوان فرعی «مباحث خانواده و روابط زن و مرد» حاوی بحث‌هایی پیرامون گفتارهای شهید مطهری در کتابهای «نظام حقوق زن در اسلام، اخلاق جنسی و مسأله حجاب» منتشر شد. ضمنا با توجه به اصلاحاتی که جلد دوم این مجموعه نیاز داشت، هنوز آماده‌سازی آن جلد تمام نشده و امید است ان‌شاءالله بزودی منتشر شود.

به هر حال، چاپ اول این کتاب در 208 صفحه و به قیمت 10,000 تومان در زمستان 1394 به اهتمام مؤسسه علمی ـ فرهنگی سدید و توسط انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است.


یکشنبه 94 بهمن 11 , ساعت 7:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه کتابهایی که با عنوان روایت مطهر به شرح آرای شهید مطهری اختصاص داشت با توفیقات الهی و در آستانه ایام الله دهه فجر، سومین جلد از این مجموعه با عنوان فرعی «مباحث خانواده و روابط زن و مرد» حاوی بحث‌هایی پیرامون گفتارهای شهید مطهری در کتابهای «نظام حقوق زن در اسلام، اخلاق جنسی و مسأله حجاب» منتشر شد. ضمنا با توجه به اصلاحاتی که جلد دوم این مجموعه نیاز داشت، هنوز آماده‌سازی آن جلد تمام نشده و امید است ان‌شاءالله بزودی منتشر شود.

به هر حال، چاپ اول این کتاب در 208 صفحه و به قیمت 10,000 تومان در زمستان 1394 به اهتمام مؤسس? علمی ـ فرهنگی سدید و توسط انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ