بیشک یکی از مهمترین مشکلات کشور مشکلات اقتصادی است که از ریشههای اصلی آن، تحریمهاست و یکی از انتظاراتی که از رئیسجمهور بعدی میرود این است که فکری برای این تحریمها بکند و این مولفه یکی از مولفههای اصلی تصمیمگیری افراد برای انتخاب است. برای اینکه دریابیم کدام نامزد ریاست جمهوری توان غلبه بر تحریمهارا دارد، ابتدا باید درک درستی از وضعیت، و نقاط قوت و ضعف ما و قدرتهای رقیب داشته باشیم؛ و تفاوت اصلی نامزدهابر سر تحلیلی است که از این وضعیت دارند:
1) امروزه همه فهمیدهاند که غربیان نزاع اصلیشان با ما بر سر خود مساله هستهای نیست؛ و مساله هستهای فقط یک بهانه است؛ و بعید است بین سیاستمداران کشور (و نامزدها) در این جهت اختلافی باشد.
2) در میان سیاستمدارانی که در نظام حضور دارند، همه بر سر اینکه اصل توان هستهای ما حفظ شود اختلافی نیست، یعنی گمان نمیرود که حتی آقای روحانی هم درصدد تعطیلی کامل فرآیندهای انرژی هستهای در کشور برآید.
3) در اینکه برای پیشبرد خواسته خود به میز مذاکره نباید بسنده شود و رایزنیهای پیرامونی هم باید انجام شود، اختلافی نیست؛ هرچند برخی چنین وانمود میکنند که فقط آنها این کار را بلدند.
پس اختلاف اصلی در چیست؟
اختلاف بر سر این است که در برابر این بهانهجویی غربیان چه مواجههای داشته باشیم؟ در مناظره سوم دو طرز فکر در مقابل هم قرار گرفت:
یک طرز فکر این بود که ما برای رفع مشکل تحریمها، روش کنار کشیدن گام به گام را تعقیب کنیم؛ یعنی اگرچه میدانیم مساله هستهای فقط یک بهانه است اما همین بهانه را هم از آنها بگیریم؛ یعنی از برخی فعالیتهایمان صرف نظر کنیم تا آنها هم از برخی تحریمها صرف نظر کنند؛ (روحانی، ولایتی، عارف، رضایی)
و طرز فکر دیگر این بود که با این روش چیز بیشتری به دست نخواهیم آورد؛ بلکه به عقبنشینی بیشتر و بیشتر ما منجر خواهد شد ولی اصرار بر موضع مقاومت و تسلیم نشدن، آنها را ناامید میکند. (جلیلی، حداد، قالیباف)
اما کدام درست است؟ پاسخ این مساله در گروی تحلیل هدف و رفتارهای طرف مقابل است. میدانیم که هدف اصلی از تحریمها این است که ما را به عقبنشینی وادار کند. اکنون دو اقدام فوق را از این منظر بررسی کنیم:
الف) روش مصالحه گام به گام. این روش با استقبال کلامی آنها مواجه خواهد شد، و چهبسا در گام اول، برخی موارد کماهمیت از تحریمها حذف شود؛ اما اقدامی است که طرف مقابل از آن، بوی عقبنشینی استشمام میکند، یعنی نتیجه میگیرد که تحریم کردن اقدام موثری برای رسیدن او به هدفش بوده است. اکنون سوال این است که اگر آنها متوجه شدند که اقدامشان (تحریم کردن) در پیشبرد هدفشان (عقبنشینی رقیب) موفق بوده، در ادامه چه کار خواهند کرد؟ آیا «از ادامه اقدام خود دست برمیدارند»؟ یا «چون اقدام خود را موثر دیدهاند به آن ادامه میدهند البته به نحوی که رقیب آهسته آهسته به عقب رفتن خود ادامه دهد»؟ به نظر میرسد که حتما کار دوم را انجام خواهند داد؛ و با توجه به اینکه مساله هستهای یک بهانه است و آنها عقبنشینی ما از بسیاری از اصولمان را میخواهند تحریمها به این زودیها تمام نخواهد شد.
ب) روش مقاومت و تسلیم نشدن. اگر حرکت ما به نحوی باشد که طرف مقابل هیچ تغییری در ما نبیند، چه خواهد کرد؟ از آنجا که این تحریمها برای خود او هم ضررهایی دارد، اگر احتمال بدهد که ما تغییر خواهیم کرد، شاید باز به تحریم خود ادامه دهد ، اما اگر از تغییر ما ناامید شود، چطور؟ علیالقاعده او هم دنبال منافع خود است و وقتی ببیند از این راه اثری نمیگذارد این راه را رها میکند و راه جدیدی در پیش میگیرد.
در واقع، مساله این است: آنها مطمئن شده بودند که دولت فعلی عقبنشینی نمیکند اما چون انتخابات ریاست جمهوری در پیش بود، این احتمال را میدادند که گزینهای پیدا شود که از حرکتش بتوان بوی عقبنشینی را استشمام کرد؛ و لذا تحریمها را ادامه دادند. اکنون اگر کسانی که منطق دوم (استقامت و مقاومت) را دارند رای بیاورند، آنها عملا این پیام را دریافت میکنند که حداقل تا 4 سال دیگر خبری از عقبنشینی نخواهد بود؛ و با توجه به هزینههای مادی و سیاسی این تحریمها ادامه دادنش برای 4 سال برای آنها نمیصرفد؛ اما اگر کسانی که منطق اول (مدارای گام به گام) را دارند رای بیاورند؛ امید آنها به عقبنشینی دوباره زنده میشود.
اکنون با آمدن چه طرز تفکری، احتمال پایان یافتن تحریمها بیشتر خواهد شد؟