سلام بر همه محبان اهل بیت علیهم السلام
به مناسبت ایام شهادت صدیقه کبری سلام الله علیها یادداشتی در موضوع حضرت زهرا و امتحان الهی برای شماره جدید هفته نامه پنجره (ش 131) نوشته ام که تقدیم می شود
باسمه تعالی
بزرگ راستگوی درستکردار و امتحان عظیم الهی
از القاب معروف حضرت زهرا سلام الله علیها «صدیقه کبری» است. صدیق به کسی می گویند که نه تنها در اوج راستگویی است بلکه تمامی صفات و رفتارش هم دلالت بر درستکرداری وی دارد. «کبری» نیز اسم تفضیل و به معنای «بزرگترین» است. پس صدیقه کبری یعنی زنی که سراسر وجودش در بالاترین حد ممکن، دلالت بر راستی و درستی دارد.
یکی از اوصاف مهم ایشان «ممتحنه» است. در روایات نقل شده از معصومین درباره زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است: «یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَةً؛ وسائلالشیعة، ج14، ص368» ممتحنه به کسی گویند که وجودش با مورد امتحان واقع شدن گره خورده، و معنای این عبارت این است که «ای ممتحنهای که آفریدگارت قبل از اینکه تو را در این دنیا وارد کند مورد امتحانت قرار داد پس تو را در برابر این امتحان صابر یافت.»
این امتحان چیست که با سراسر وجود صدیقه کبری گره خورده است؟ اگر تعبیر امتحان در قرآن و روایات را بررسی کنیم به نکات جالبی دست خواهیم یافت.
یکی از آن نکات حکایت مومنی است که «امتحن الله قلبه للایمان» (خداوند قلب او را در مسیر ایمان امتحان کرده باشد). چنین مومنی، نه در عرض انبیای عادی و فرشتگان معمولی، بلکه در ردیف انبیای مرسل و فرشتگان مقرب جای دارد. از معصومین علیهمالسلام دهها روایت نقل شده است که حدیث آلمحمد (صلوات الله علیهم)، امر ایشان، علم ایشان و خلاصه حکایت ایشان، امری دشوار و پرمشکل (صعب مستصعب) است که تحمل آن را ندارد مگر فرشتگان مقرب (نه هر فرشتهای)، انبیای مرسل (نه هر نبیای)، و مومنی که خداوند قلب او را برای ایمان امتحان کرده باشد. (مثلا در: کافی، ج1، ص 401-402؛ یا بحارالانوار، ج2، ص 184- 213)
اما روایات امتحان به همین موارد محدود نمیشود. وقتی به روایات باب غیبت امام زمان علیهالسلام مراجعه کنیم با حجم عظیمی از روایاتی مواجه می شویم که یا همین تعبیر «مومن امتحن ...» را به کار بردهاند یا از امتحانهای متعددی که برای مومنان در عصر غیبت پیش میآید سخن گفتهاند یا خود غیبت را مصداق چنین امتحانی معرفی کردهاند و یا سخن از غربالگریهای عظیمی که با این امتحان برای مومنان پیش میآید و بسیاری از افراد در این امتحانها میلغزند، به میان آوردهاند. (مثلا در: کافی، ج1، ص336-338)
اما چگونه میتوان به مقام چنین مومنی رسید و در این امتحانها سرافراز شد؟ از امام سجاد و نیز از امام باقر علیهماالسلام روایت شده است که «کسی سوره ممتحنه را در نمازهای واجب و مستحبش بخواند، کسی است که خداوند قلبش را برای ایمان امتحان کرده است.» (وسائلالشیعة، ج6، ص142) معلوم است که مقصود از خواندن در این تعابیر، صرف تلفظ کردن نیست؛ بلکه درک حقایق آن و عمل به حقیقت این سوره است. مگر محتوای این سوره چیست؟ سوره با تاکید بر عدم پذیرش ولایت و دوستی دشمنان خدا شروع می شود و با تاکید بر اینکه ولایت کسانی که خدا بر آنها غضب کرده را نپذیرید خاتمه مییابد. اگرچه در آیات این سوره بر جبههگیری با کافران تاکید شده، اما معلوم است مقصود از آن کسانی که نباید ولایت آنها را پذیرفت کافران (به معنای منکران خدا) نیست چرا که در آیه آخر سبک زندگی و امیدهای این گروه مورد غضب خدا را به سبک زندگی و یاس و امیدهای کافران منکر معاد تشبیه میکند، پس اینها آنها نیستند بلکه شبیه آنهایند. این سوره فقط بر بحث عدم ولایت دشمنان خدا تاکید ندارد، بلکه در دو آیه بر اسوه قرار دادن ابراهیم و یارانش، تاکید میکند، یعنی رابطه ولایی برقرار کردن با این نبی اولوالعزم، آن هم در چه چیزی؟ در حلم و بردباریش که خداوند او را حلیم خوانده؟ در صبر و استقامتش؟ در تقوا و پرهیزکاریش؟ در رشادت و شجاعتش؟ خیر! بلکه در اینکه از دشمنان خدا، حتی اگر قوم و قبیلهاش باشند، بیزاری جست و تنفر و بغض خود از آنها را رسما اعلام کرد. به نظر میرسد کمکم معلوم میشود که تاکید بر مداومت در خواندن این سوره چگونه میتواند انسان را به مقام «مومنٌ امتحن الله قلبه للایمان» برساند.
این گونه است که در روایت معروف به حدیث نورانیت، حضرت علی علیهالسلام به سلمان و ابوذر که برای درک معارف عمیق آمده بودند فرمود: «ایمان احدی به کمال نمیرسد مگر اینکه مرا به کنه معرفت به نورانیت بشناسد (حَتَّى یَعْرِفَنِی کُنْهَ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ) که اگر چنین شناخت، کسی خواهد بود که قلبش برای ایمان امتحان شده است» و در ادامه در توضیح بیشتر مطلب میفرمایند «کسی نماز را اقامه کرده و برپا داشته که ولایت مرا اقامه کند، و اقامه ولایت من امر دشوار پرمشکلی است که جز فرشته مقرب یا نبی مرسل یا بندهای که خدا قلبش را با ایمان امتحان کرده باشد، کسی توان آن را ندارد. (بحارالانوار، ج2، ص26)
با این توضیحات فکر میکنم کمکم به راز ممتحنه بودن صدیقه کبری سلام الله علیها نزدیک میشویم. وقتی سر بلند کرده، به زندگی کوتاه این بانوی بزرگ اسلام نگاهی بیندازیم، مهمترین واقعهای که میتواند مصداق این امتحان قلمداد شود، آزمون پیچیده دفاع از ولایت است؛ در چه عرصهای؟ در عرصهای که ولی خدا از جانب پیامبر خدا موظف به مدارا شده بود و هیچ مردی جرات و توان یاری وی را نداشت؛ چه دفاعی؟ دفاعی که تا حضرتش زنده بود نتوانستند امیرمومنان را مجبور به بیعت کنند؛ با چه ابزاری؟ با فریادی از سنخ گریه که خواب اهل مدینه را برهم میزد و نمیگذاشت کسی در خواب غفلت خویش آسوده بخوابد؛ با چه تجهیزاتی و چه لشکری؟ سپرش بازویش بود و لشکرش محسنش! فاطمه زهرا سلام الله علیها، همو که کفو علی (ع) بود و لذا به کنه معرفت نورانیت امیرمومنان (ع) رسیده بود، با تحمل «صعب مستصعب»ترین وقایع تاریخ، باری را که یک امت باید بر دوش میکشید، بهتنهایی بر دوش کشید، و در ظلمانیترین لحظات تاریخ، نوری برجای گذاشت تا آیندگان ره گم نکنند و مظلومیت علی علیه السلام در هیاهوی سقیفه تاریخ گم نشود. این والاترین راستگوی درستکردار، نشان داد چگونه میتوان عظیمترین امتحان الهی را با راستی و درستی تمام به سرانجام رساند و تفسیر عینی سوره ممتحنه را در معرض دید همگان گذاشت تا بدانیم هزینهی اقتدا به ابراهیم زمان، و دفاع از ولایت، و اجرای برائت، آن اندازه سنگین است که کوثر باید فدای ولایت شود. تسلیت باد بر فرزند علی، مظلومترین ولیّ خدا، که در چنین ایامی، مصیبت عظیم دیگری را تجربه میکند. اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالزهراء سلام الله علیها.