مطلبی را که چندی پیش درباره حضرت زهرا نوشته بودم چندان جالب نبود لذا مجددا وقتی گذاشتم تا هم بتوانم مفهوم جهاد اقتصادی را بیشتر باز کنم و هم بحث از سیره حضرت زهرا را بهتر وارد شوم و حاصل آن مقاله «کلیشه یا واقعیت» بود که در هفته نامه پنجره شماره 91 منتشر شد با آدرس
http://panjerehweekly.com/1390/2/29/MainPaper/91/Page/18/?NewsID=9540
و اینک متن آن مقاله
باسمه تعالی
سیره حضرت زهرا و جهاد اقتصادی؛ کلیشه یا واقعیت
الف) حضرت زهرا سلاماللهعلیها
یکی از ابعاد مظلومیتهای اولیای خدا این است که با آنها مواجهه کلیشه ای صورت میگیرد. ما ظاهرا حضرت زهرا را احترام میکنیم؛ اما زوایای مختلف وجود ایشان را کمتر میشناسیم و اصلا فراموش کردهایم ایشان را باید اسوه خود بدانیم، در حالی که امام زمان او را اسوه خود دانسته است (الاحتجاج طبرسی، ج2، ص466). بگذارید بحث را با بیان چند حکایت از ایشان، که شاید برخی را قبلا هم شنیده باشید، آغاز کنم:
1- حضرت علی علیهالسلام بعد از شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها روزی به مردی از بنیسعد فرمود: «آیا میخواهی از خودم و فاطمه برایت حکایت کنم؟ او نزد من بود در حالی که محبوبترین شخص برای پیامبر بود و با این حال خودش از چاه آب میکشید تا حدی که اثر چرخ آب بر سینهاش ماند؛ آرد را آسیاب میکرد تاحدی که دستانش پینه بست؛ خانه را جارو میکرد تا حدی که لباسهایش غبارآلود شده بود؛ آتش زیر دیگ را روشن میکرد تا حدی که لباسهایش مندرس گردید؛ و این گونه متحمل سختیها میشد. به او گفتم کاش نزد پدرت روی و از او بخواهی کمککاری برایت بفرستد ... پیامبر فرمود آیا میخواهی چیزی که بسیار مفیدتر از خدمتکار است به تو بدهم؟ هرشب پیش از خواب 34بار الله اکبر، 33بار الحمدلله و 33بار سبحان الله بگو، و ...؛ او به شدت از این هدیه پیامبرخوشحال شد. (بحارالانوار، ج43، ص82-83)
2- وقتی آیات 43 و 44 سوره حجر، در توصیف جهنم نازل شد، پیامبر چنان گریست که کسی را یارای تکلم با او نبود. از آنجا که میدانستند او با دیدن زهرا خوشحال میشود، یکی از اصحاب به دنبال ایشان رفت؛ و وی را دید که در حال آسیاب کردن جو است و میگوید «آنچه نزد خداست بهتر و ماندنیتر است» (قصص، آیه 60). حکایت گریه پیامبر را بیان کرد. حضرت به سمت مسجد آمد در حالی که چادری پوشیده بود که دوازده وصله داشت. نگاه سلمان به ایشان افتاد؛ گریست و گفت: دختران کسری و قیصر در حریر و ابریشماند، و دختر محمد صلیالله علیهوآله وسلم در چنین لباسی؟ حضرت به پیامبر عرض کرد: «سلمان از لباسم تعجب کرد؛ قسم به آنکه تو را بهحق برانگیخت پنج سال است من و علی جز پوست گوسفندی در اختیار نداریم که در روز در آن به شترمان علوفه میدهیم و شب آن را بستر خود میگردانیم و بالش ما، پوستی مملو از لیف خرماست.» پیامبر فرمود: «ای سلمان! این دخترم از زمره سبقتگیرندگان [به خیر] است.» (بحارالانوار، ج43، ص88)
3- امام باقر علیهالسلام روایت کردهاند که پس از جهادی، امیرالمومنین علیهالسلام سهم خود از غنایم جنگی را تقدیم حضرت زهرا کرد. ایشان دو النگوی نقره و پردهای برای خانه خرید. پیامبر از مسافرت برگشت و طبق معمول ابتدا به دیدن وی رفت؛ اما وقتی نگاهش به النگوها و پرده افتاد، به مسجد برگشت. ایشان النگوها و پرده را به حسن و حسین علیهماالسلام داد و فرمود اینها را به پیامبر برسانید و بگویید هرجا مصلحت میدانید صرف کنید. پیامبر اصحاب صفه را فراخواند و النگو را چند تکه کرد و به آنها داد و پارچه را به یکی از آنها که لباس نداشت بخشید؛ و فرمود خدا فاطمه را رحمت کند؛ خداوند در ازای اینها به او پوشش و زیورآلاتی از از لباسها و زینتهای بهشتی عطا فرمود. (بحارالانوار، ج43، ص84)
4- حضرت زهرا و بقیه اهل خانه ایشان سه روز پیاپی روزه گرفتند و هر سه روز وقت افطار درب خانه را زدند؛ یکبار یتیمی پشت در بود، بار دیگر مسکینی، و بار سوم اسیری؛ و ایشان هرسه شب افطار خود را به آنها بخشیدند بدون اینکه چشمداشت هیچ گونه تشکر و پاداشی از آنها یا از جامعه داشته باشند. آنها فقط برای خدا چنین کردند و خدا هم از آنها تشکر کرد و آیات سوره انسان در شان آنها نازل گردید. (سوره انسان، آیات 5-22)
5- از امام باقرعلیهالسلام نقل شده است که: «حضرت فاطمه سلاماللهعلیها کارهای خانه و آرد کردن گندم و نان پختن و جارو کردن را عهدهدار شد و حضرت علی علیهالسلام آنچه به بیرون خانه مربوط بود، مانند جابجا کردن هیزم و آوردن گندم. روزی به حضرت زهرا گفت: آیا در خانه چیزی [برای خوردن] داریم؟ حضرت فرمود: قسم به خدایی که حق تو عظیم داشت، سه روز است که چیزی نداریم تا برایت بیاورم. امیرالمومنین علیهالسلام فرمود: پس چرا مرا خبر نکردی؟ فرمود: پیامبر از اینکه از تو چیزی بخواهم مرا برحذر داشت و فرمود: از پسرعمویت چیزی نخواه مگر اینکه خودش برایت بیاورد...» (بحار الانوار، ج43، ص31) (در روایت دیگری آمده است که حضرت زهرا فرمود: «یا اباالحسن، من از خدای خود شرم دارم که از تو چیزی بخواهم که توان انجامش را نداری» همان، ص59)
6- حکایت مفصلی را امام باقر علیهالسلام، از قول جابر بن عبدالله انصاری برای فرزند خویش امام صادق علیهالسلام نقل کردهاند؛ که جابر گفت: «روزی نماز عصر را همراه پیامبر خواندیم؛ هنوز متفرق نشده بودیم که پیرمردی از مهاجران که از شدت پیری و ضعف به زحمت راه میرفت به سمت ما آمد. پیامبر احوالش را جویا شد؛ گفت: ای پیامبر خدا گرسنهام سیرم کن، برهنهام مرا لباسی بپوشان، فقیرم دستم را بگیر. حضرت فرمود من چیزی ندارم که به تو بدهم اما این مقدار هست که بتوانم تو را به کسی که اهل خیر باشد راهنمایی کنم؛ پس به خانه کسی برو که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، کسی که خدا را بر خویش مقدم میدارد، به خانه فاطمه برو. آن فرد با راهنمایی عمار به خانه حضرت زهرا میرود و عرض حال میکند و حضرت تنها گردنبند خود را که آن هم هدیهای از جانب دختر حضرت حمزه بوده به او میبخشد و ... » (بحارالانوار، ج43، ص56-58)
7- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با توجه به روحیهای که از حضرت زهرا سراغ داشت، باغات فدک را که طبق آیه انفال (سوره انفال، آیه1) در اختیار او بود، به حضرت زهرا بخشیده بود. حضرت زهرا سلاماللهعلیها در زمان پیامبر با مدیریت صحیح فدک، میکوشید نیازهای نیازمندان جامعه دینی را تا حد امکان مرتفع سازد. پس از رحلت پیامبر و جریاناتی که پیش آمد، خلیفه اول فدک را به عنوان اموال حکومتی تصاحب کرد. حضرت در دو خطبه مفصل فدک را بهانهای برای نقد مشروعیت حکومت خلیفه اول قرار داد.
ب) جهاد اقتصادی
اینکه یکی از مظلومیتهای اولیای خدا این است که با آنها مواجهه کلیشه ای صورت میگیرد، مختص صدر اسلام نیست؛ امروز هم بسیاری با اولیای زمان چنین مواجههای دارند. غلبه این مواجهه کلیشهای تاحدی بوده که نوروز امسال اعتراض خود رهبر انقلاب نیز بلند شد؛ اما چه سود؟! این بار، علاوه بر زدن سخن ایشان بر در و دیوار، «صاحبان تریبون» هم وارد میدان شدند و باب تفسیرهای کلیشهای را هم باز کردند که: «با توجه به اهمیت اقتصاد در دوره مدرن و ضرورت توسعه اقتصادی، مقصود ایشان افزایش تلاشهای اقتصادی در کشور است». «شدت بخشیدن به تلاشهای اقتصادی»، یکی از ارکان جهاد اقتصادی است؛ اما آیا این تمام ماجراست؟ اگر مساله فقط همین بود، آیا بسیاری از اقشار مردم، مانند معلمان، دانشآموزان، اصحاب قلم، زنان خانهدار، پزشکان و پرستاران، و ... از دایره خطاب ایشان خارج نمیشوند؟ قطعا منظور ایشان این هم نیست که همه اقشار فوق کار خود را رها کنند و به سراغ مشاغل اقتصادی بروند.
شاید ریشه این گونه تلقیها این است که واژه «جهاد» در این عبارت، درست مورد توجه قرار نگرفته است. این کلمه، اگرچه در لغت به معنای «تلاش فراوان» است، اما در ادبیات دینی، بار معنایی خاصی دارد و با اموری همچون صبر و استقامت، ایثار و فداکاری، اخلاص و توکل، و ... گره خورده است. وقتی فضای کلیشهای حاکم میشود از طرفی عدهای تمام بحثها را در تلاشهای اقتصادی منحصر میسازند؛ و از طرف دیگر عدهای میگویند چرا مهمترین دغدغه رهبر دینی جامعه باید این گونه مطالب باشد. اما وقتی سخن رهبر را در فضای آموزههای قرآنی بررسی کنیم، مطلب کاملا عوض میشود:
بر اساس قرآن کریم، یکی از مهمترین راههایی که منافقان برای ضربه زدن به حکومت دینی در پیش میگیرند، ایجاد بحرانهای اقتصادی است. قران کریم از قول منافقان نقل میکند که «آنها میگویند اطرافیان پیامبر را در تنگنای اقتصادی قرار دهید تا پراکنده شوند» (سوره منافقون، آیه7) حتی یکی از مهمترین زمینههای پیدایش نفاق در افراد، بخل، و جامعه را دچار مشکل اقتصادی کردن است: در آیات 75 تا 79 سوره احزاب حکایت عدهای از مسلمانان مطرح شده که در ابتدا وضع مالیشان خوب نیست و از خدا میخواهند اموالی داشته باشند تا گشایشی در وضع اقتصادی جامعه ایجاد کنند؛ اما همین که به مال و ثروت میرسند، نهتنها بخل میورزند، بلکه با انواع ابزارهای تبلیغاتی، مانع اقدامات کسانی میشوند که دغدغه حل مشکلات اقتصادی جامعه را دارند؛ و خداوند همین روحیه را عاملی برای شکلگیری نفاق در وجود آنها معرفی کرده است. درست اجرا شدن مسائل اقتصادی در جامعه اسلامی آن قدر مهم است که خداوند «اخلالگران اقتصادی در جامعه دینی» که رویههای ناصوابی مانند رباخواری را در پیش گرفتهاند و دست از این اقدامات خود برنمیدارند، کسانی میداند که به خدا و رسول اعلام جنگ کردهاند (سوره بقره، آیه 279).
اما برای خنثی کردن این اقدامات منافقانه در جامعه دینی چه باید کرد؟ بیتردید یکی از مهمترین واجبات دینی، که پشتوانه به ثمر نشستن سایر واجبات است، «جهاد» است؛ و با توجه به ضربه شدیدی که از ناحیه این اخلالگریهای اقتصادی بر جامعه دینی وارد میشود، نمیتوان به تدوین قوانین عادلانه اقتصادی، و حتی به «اصلاح الگوی مصرف» و «کار مضاعف و همت مضاعف» بسنده کرد؛ بلکه به «جهاد» نیاز است. اهمیت جهاد اقتصادی تا حدی است که قرآن کریم، در تمام مواردی که جامعه دینی را توصیه و تشویق به جهاد نموده، جهاد اقتصادی (جاهدوا بأموالهم) را در کنار حضور در جبهه جنگ (جاهدوا بأنفسهم) یاد کرده است (نساء/95؛ انفال/72؛ توبه/20 و 44 و 81 و 88؛ حجرات/15).
اگر بخواهیم «جهاد اقتصادی» را بهتر بفهمیم، خوب است مروری بر خاطرات خود از «جهاد جانی» داشته باشیم. امام راحل به ما آموخت که برای گرداندن امور جبهههای جنگ نباید فقط روی ارتش رسمی کشور حساب کرد. در اسلام، جهاد، به ویژه اگر برای دفاع از نظام و جامعه اسلامی باشد، بر همگان واجب است؛ و در دوره دفاع مقدس نیز جبههها را عمدتا همین بسیجیان (نیروهای مردمی) پر کرده بودند. اکنون اگر اسلام جهاد اقتصادی را همرتبهی حضور در جبهههای جنگ معرفی میکند، و حضور در جبهههای جنگ برای دفاع از جامعه و نظام اسلامی بر همگان واجب است، پس عرصه جهاد اقتصادی نیز عرصه حضور همگان و تکلیف همگانی است. البته همان طور که در جنگ، این گونه نبود که افراد همگی اسلحه بردارند و در متن عملیات شرکت کنند، بلکه عدهای مشغول برنامهریزی و هدایت بودند، عدهای در قسمت تدارکات مشغول بودند، عدهای به مجروحان رسیدگی میکردند، عدهای سنگر یا پل میساختند، و ... ، و آنچه در همه مشترک بود، آن روحیه جهادی و اخلاص و ایثار و استقامت بود، نه اسلحه به دست گرفتن؛ در عرصه جهاد اقتصادی نباید گمان شود تنها کار ممکن، انجام فعالیتهای اقتصادی است.
در جهاد اقتصادی، وظایف کسانی که در متن فعالیتهای اقتصادی هستند، تقریبا معلوم است؛ اما کسانی که اصلا ماهیت شغل و برنامه زندگیشان، اقتصادی نیست، چه کارهایی میتوانند انجام دهند. اینجاست که سیره حضرت زهرا سلاماللهعلیها میتواند راهگشای ما باشد؛ انسان معصومی که به لحاظ مشاغل موجود در ادبیات امروز، باید او را یک «زن خانهدار» به حساب آورد- و همین نشان میدهد برخلاف فضای تبلیغاتی دوره مدرن، خانهداری امری دون شأن یک زن مسلمان نیست.
ج) حضرت زهرا سلاماللهعلیها و جهاد اقتصادی
یکبار دیگر در حکایاتی که ابتدای کلام مطرح شد، تامل کنیم. آیا نمیتوان آنها را بیانگر زوایای مختلف جهاد اقتصادی برای تکتک افراد جامعه به حساب آورد و از آنها الگوهایی برای رفتار امروز خود در این عرصه یافت؟
ارتباط چهار حکایت اول با جهاد اقتصادی واضح است. سختکوشی و همت و کار مضاعف، قناعت و سادهزیستی، دوری از تجملات و اصلاح الگوی مصرف البته متناسب با زمان و نیازهای جامعه خویش، و ایثار و برداشتن بار مشکلات اقتصادی از دوش ناتوانان جامعه، هریک زاویهای از زوایای جهاد اقتصادی است. اما حکایات بعدی چطور؟
در اسلام، نفقه زن (یعنی تامین مسائل اقتصادی زن) برعهده شوهر اوست. ایشان در زمانهای که جامعه دینی دچار مشکلات اقتصادی است، سعی میکنند با سخت گرفتن بر خود کوچکترین فشاری بر همسرش نیاید. آیا نمیتوان گفت یکی از محلهای بروز جهاد اقتصادی، نحوه مطالبه اعضای خانواده از کسی است که عهدهدار مخارج خانواده است؟
اما حکایت ششم؛ آیا نمیتوان نتیجه گرفت که یکی از مصادیق جهاد اقتصادی، پشتوانه قرار دادن دارایی خود برای رفع مشکلات حکومت دینی است؟ آیا این حکایت شاهدی بر این نیست که حضرت زهرا، به تبع مادرش خدیجه کبری، چنان برای رفع نیاز حکومت پیامبر با تمام وجود آماده بود که در موارد متعددی که کسی برای مشکل اقتصادی خود به پیامبر (یعنی به حاکم جامعه دینی) مراجعه میکرد و پیامبر خود نمیتوانست مشکل او را حل کند، او را به حضرت زهرا ارجاع میداد؟
شاید حکایت هفتم هم به ما بگوید که مصادیق جهاد اقتصادی، تنها در تلاش و سخت گرفتن بر خود و انفاق اموال و رفع مشکلات اقتصادی جامعه خلاصه نمیشود؛ بلکه به کار انداختن داراییهای اقتصادی در مسیر مبارزات سیاسی و دفاع از حق نیز نوعی جهاد اقتصادی است. در جامعه دینی، بسیاری از افراد پیدا میشوند که پشت سر ولایت سنگر میگیرند و در برابر هجوم منتقدان و مخالفان، ولایت را سپر بلای خود میکنند؛ اما حضرت زهرا سلاماللهعلیها، به مصداق آیه 18 سوره حجرات (مومنان فقط کسانیاند که پس از ایمان به خدا و رسول، دچار تردید نشدند و با جان و مالشان به جهاد در راه خدا پرداختند و آنها واقعا در ادعای ایمانشان صادقند)، نهتنها پس از رحلت پیامبر، جان خود را سپر دفاع از ولی زمان خویش کرد، بلکه پس از آن در جریان غصب فدک، اموال خود را نیز وسیله و بهانهای برای دفاع از حق غصبشده ولایت قرار داد.
همه اینها شاهدی است که جهاد اقتصادی امری نیست که مخاطب آن صرفا سرمایهداران، یا تولیدکنندگان و امثال آنها باشد؛ بلکه هر کس، حتی یک زن خانهدار هم، آن مقدار که زندگیش با اقتصاد ارتباط برقرار میکند، میتواند در عرصه این جهاد مشارکت جدی داشته باشد و نقشآفرین گردد.
اگر به تعبیر قرآن کریم، منافقان میپندارند که با ایجاد مشکلات اقتصادی میتوانند نظام دینی را زمین بزنند، ما در عرصه جهاد اقتصادی چه وظیفهای داریم؟
منبع: هفته نامه پنجره، شماره 91