سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زینت بخش مرد، دانش و بردباری اوست . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 94 آبان 5 , ساعت 6:49 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

چگونگی حضور و نقش آفرینی زن در جامعه بر اساس الگوی حضرت زینب س

امسال (سال 1394) دهه اول محرم را در بندرعباس بودم. عصرها برای خواهران هیات انتظار بحثی را مطرح می کردم با عنوان «چگونگی حضور و نقش آفرینی زن در جامعه بر اساس الگوی حضرت زینب س»

لینک فایلهای صوتی و خلاصه ای از بحث در اینجا تقدیم می شود:

فایل صوتی جلسه اول

فایل صوتی جلسه دوم

فایل صوتی جلسه سوم

فایل صوتی جلسه چهارم

فایل صوتی جلسه پنجم

فایل صوتی جلسه ششم

فایل صوتی جلسه هفتم

فایل صوتی جلسه هشتم

فایل صوتی جلسه نهم


خلاصه جلسه اول (1 محرم 1437- 23 مهر 1394)

طرح مساله: مساله نحوه حضور زن در جامعه سالهاست که به صورت یک سوال و بلکه چالش جدی درآمده و اغلب بر اساس سلیقه های شخصی نظر می‌دهند. می‌خواهیم بر اساس رفتارهای حضرت زینب در جریان نهضت حسینی علیه السلام، این مساله را تحلیل کنیم. مساله وظایف زن در خانه و تقدم آن بر کارهای اجتماعی را مفروغ عنه گرفته و بحث ما درباره حضور اجتماعی زن است.

مقدمه اول: ابتنای بحث بر قرآن

اینکه تحلیل ما سلیقه ای (گزینش وقایع بر اساس سلیقه شخصی) نباشد، باید بر مبنای قرآن حرکت کنیم. لذا در جلسه اول (و تا حدودی جلسه بعد) سعی می کنیم دورنمای قرآنی این مساله را به دست آوریم. در این راستا تلاش می شود، تمام آیاتی که درباره زن مشخصی بحثی مطرح کرده ملاحظه شود و دریابیم چارچوب مفهومی و اولویتهای نگاه قرآنی درباره زن چیست؟ در این راستا تاکیدمان اولا بر مواردی است که زن خاصی مطرح شده (چون در مقام الگویابی هستیم نه تحلیلهای کلی درباره زن) و ثانیا مواردی که تلقی عمومی ما (حتی متدینان) درباره زن را به چالش می کشد. محورهایی که در این جلسه بحث شد:

1) در تحلیلهای اجتماعی (برخلاف اغلب تحلیلهای جامعه شناسان) محور انسان، لزوما مرد نیست، بلکه گاه زن مستقلا به عنوان نمونه شاخص انسانی در تحلیل مورد بررسی قرار می‌گیرد. سه گونه شاهد بر این مدعا:

1-1) برای نمونه از انسان ( و نه صرفا) مومن و انسان (و نه صرفا زن) کافر، مثالی از دو زن مومن و دو زن کافر زده است (سوره تحریم، آیات آخر)

1-2) مطرحترین مرتبه معنوی انسان در قرآن کریم مقام نبوت است که دو حیث دارد: ارتباط با فرشته و گرفتن اطلاعات از او، تبلیغ آن اطلاعات در جامعه. آنچه این مقام را مهم می کند مطلب اول است و مطلب دوم، حیثیت اجرایی کار است؛ و در مطلب اول، زنان چیزی از مردان کم نداشته اند. نمونه: گفتگوی ساره با فرشتگان (هود/72) (مخاطب مستقیم آنهاست: بشرناها، اتعجبین، جائته البشری) [تذکر: در صحبتهایم،‌جائته البشری را به گونه ای توضیح داده ام که گویی جائه البشری است که اشتباه بوده است و در اینجا تصحیح می شود] و گفتگوی فرشتگان با حضرت مریم (آل عمران/42-43) که حتی تعبیر اصطفی را که قرآن در مورد پیامبران به کار می برد در مورد او به کار برده: ان الله اصطفاک … . در مورد حضرت مریم از زاویه دیگری هم اهمیت دارد و آن اینکه ظاهرا به لحاظ معنوی به قدری بالا رفته بود که پیامبر زمانش (زکیا) از دیدن وضعیت او چنان غبطه می خورد که دعایی ویژه برای خود می کند کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا … هنالک دعا زکریا ربه (آل عمران/37-38)

1-3) تنها انسانی که کوثر نامیده شده، زن است (حضرت زهرا س، سوره کوثر)

2) گاه زنان کارهایی (خوب یا بد) می توانند انجام دهند که مردان نمی توانند (در آن موقعیت مردان امکان آن کار را ندارند):

نمونه مثبت: نقش خواهر موسی در ارتباط دادن موسی به مادرش (قالت لاخته قصیه… قصص/7) (مقایسه با نقش منحصر به فرد حضرت زهرا س در دفاع علنی و تهاجمی در قبال ولایت)

نمونه منفی: زلیخا و شوراندن حکومت علیه حضرت یوسف و زندان انداختن وی (مشابه اقدامات اطلاعات (جاسوسی) اسرائیل توسط زنان)

3) تحلیل شخصیت زن کاملا متمایز از تحلیل شخصیت شوهر اوست:

3-1) حتی زن پیامبر می تواند خائن باشد و همسری پیامبر هیچ مشکلی را از او حل نمی کند (سوره تحریم: دو زن پیامبر اکرم ص، تنها موردی است که توبه کنند نفرموده توبه شان قبول است، بلکه بر انحراف قلبشان تاکید کرده؛ زنان نوح و لوط تصریح شده: (کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ) تحریم/10

3-2) اگر زن بدترین انسان (فرعون) هم باشی می توانی جزء بهترینها (نه فقط بهترین زنان مومن، بلکه نمونه ای برای کل مومنان) باشی. آسیه نشان داد بد بودن شوهر به هیچ عنوان توجیه برای بد شدن زن نیست. (تحریم/11)

3-3 اگر شوهر هم نداشته باشی، می توانی جزء بهترین مومنها (نه فقط بهترین زنان مومن)باشی: حضرت مریم (تحریم/12)

دو تبصره بر بند 3:

3-4) البته گاهی زن و شوهر همراستایند، اینکه تحلیل شخصیت آنها متمایز باشد نه این است که لزوما متمایز و در مقابل همند. مثال مثبت: حضرت علی ع و حضرت زهرا (سوره انسان) و مثال منفی: ابولهب و زنش (سوره مسد)

3-5) در مساله تربیت هر دو در کنار هم نقش ایفا می‌کنند (تمایز تحلیل، مربوط به نقش اجتماعی آنها بود نه نقش خانوادگی آنها) تعبیر والدین. چه والدینی که تلاش کردند اما فرزندشان بد شد (احقاف/17) و چه والدینی که گمان می کردند خوب بچه تربیت می کنند اما فرزندسالاری آنها را به شرک کشاند (اعراف/189)

محورهای 4 (نقش بی بدیل مادر در تربیت فرزند که خدا مسائل اجتماعی را با چنین مادری تنظیم می کند) و 5 (اصرار بر عفت زن در برخوردهای اجتماعی) را انشاءالله در جلسه بعد.

خلاصه جلسه دوم (2 محرم 1437- 24 مهر 1394)

در ادامه توضیح مقدمه قرآنی،مطلب چهارم (که فقط اشاره شده بود و توضیح نداده بودم) با اصلاحاتی به عنوان محور ششم قرار گرفت و این مطالب به سرفصلهای جلسه قبل اضافه شد:

تکمله 1-2) دعای یک زن همانند دعای یک نبی مستجاب است بلکه الهام بخش نبی زمان خود برای دعا کردن می‌شود: دعای همسر عمران، انگیزه دعای زکریا شد: اذ قالت امرات عمران رب انی نذرت لک … (آل عمران/35) … هنالک دعا زکریا ربه (آل عمران/ 37)

1-4) اعمال یک زن همانند اعمال یک پیامبر اولوالعزم می‌تواند مبنای تشریع قانون الهی برای همگان شود: در جریان حج، اگر رمی جمرات به اقدام حضرت ابراهیم ع مربوط است، سعی بین صفا و مروه به اقدام حضرت هاجر مربوط است.

1-5) گاه نیاز، وضعیت، یا اقدام یک زن موجب نزول آیه و حکم الهی می‌شود (می‌تواند اقدام یک زن شان نزول آیه شود): داستان افک و ماریه قبطیه (نور/11 به بعد)، زینب بنت جحش (احزاب/ 37? فلما قضی زید منها …)، همسر ایوب (ص/44: خذ بیدک ضغثا فاضرب به و لاتحنث)، حکم ظهار و پاسخ خدا به شکایت یک زن (مجادله/1: قد سمع الله قول التی تجادلک فی زوجها و تشتکی الی الله…)

تکمله 3-4) آدم و حوا (اینکه حوا اول فریب خورد و آدم را فریب داد، تحریف مسیحیت است، در قرآن همواره خطاب مثنی به هر دو آمده: بقره/35-36؛ اعراف/20-23؛ طه/117-123) ازواج بهشتی (زخزف/70 و غافر/9) و جهنمی (صافات/22) ولو جهنمیها در مواقف قیامت از هم فراری اند: یفر المرء من … صاحبته (عبس/23)

3-6) در عین حال که تحلیل شخصیت زن اط مرد مستقل است اما چون مردم یک کاسه تحلیل می‌کنند، کسانی که همسر مهم دارند مسئولیشان (و لذا هم اجر و هم عذابشان) بیشتر است: نساءالنبی (احزاب/31-33) توجه شود «لستن کاحد من النساء» حتما با ادامه‌اش «ان اتقیتن» معنی باید بشود به قرینه عبارات قبلی.

4) حضور زن در عرصه‌های اجتماعی اجمالا لازم است (اسلام در عین ترجیح عمومی محیط خانه بر محیط بیرون برای زن، خانه ‌نشینی مطلق زن را قبول ندارد و وظایف و نقشهای اجتماعی برای او تعریف کرده است) بیعت زنان با پیامبر (ممتحنه/12) تاکید بر نسائنا و نسائکم در مباهله (حضرت زهرا س) (آل عمران/61)

تبصره: درباره اینکه آیا منصب سیاسی داشته باشد از صریح قرآن چیزی درنیامد. تنها موردی که اشاره شده، حکومت یک زن کافر است (بلقیس. نمل/23-44) که چون کافر است نقل عملش لزوما به معنای تایید آن در اسلام نیست. نکته: بحثی درباره اینکه تعبیر ناقص العقول، قضیه فی واقعه بوده نه ناظر به کل زنان، و شهید مطهری در برابر کسانی که عدم اشتغال شیاسی و قضایی زن را به ناقص العقل بودنش برمی‌گردانند می گوید این ادعا قابل اثبات نیست بلکه علت آن، این است که زن یا سیاستمدار و قاضی خوب، و همسر و مادر بدی است یا بالعکس (چون یک وادی نیازمند تقویت عاطفه و وادی دیگر نیازمند خشکاندن عاطفه است و این دو با هم در انسانهای معمولی خیلی سخت جمع می‌شود.)

5) حضورش در عرصه های اجتماعی حتما باید با عفت باشد: دختران شعیب (هم در مقابل سایر گله داران: لانسقی حتی یصدر الرعاء قصص/24، و هم هنگام بردن حضرت موسی: تمشی علی استحیاء قصص/25) (بحثی درباره چرایی تاکید ویژه بر عفت و حیا در زنان)

6) نقش غیرمستقیم زن در تاریخ و جامعه:

6-1) اثر بر فرزند: بحثی درباره مادر موسی و چگونگی امدادهای ویژه خدا به او حتی برای شیر خوردن بچه‌اش (قصص/7-12)

6-2) اثر بر همسر: زلیخا. مورد مهم که در قرآن بیان نشده اما در روایت آمده و به بحث امام حسین ع مربوط است: قاتل یحیی (روایت امام سجاد در مناقب 4/85)

خلاصه جلسه سوم (3 محرم 1437- 25 مهر 1394)

مقدمه دوم: انواع نقش‌آفرینی‌های زن در جامعه و تاریخ (شهید مطهری. حماسه حسینی)

الف) نقش غیر مستقیم (مادر و همسر)

ب) نقش مستقیم: شیء گرانبها (در گذشته)، انسان بی‌بها (در غرب)، انسان گرانبها (در اسلام)

ضابطه انسان گرانبها بودن: هم انسانیت هم زن بودن مراعات شود آن هم در افق متعالی، نه افق مادی

در افق مادی، خواسته نهایی بشر یا مادی است (شهوت، رفاه، قدرت) یا تخیلی (پول پرستی، شهرت) و چون هدفی واری انسان معنی ندارد، هدف نهایی بی‌هدفی (آزادی) است و مهمترین عرصه برای نقش‌آفرینی زن، شهرت است. لذا ابتدا باید توجه کنیم که دو بعد انسان و زن بودن را در افق اسلامی صحیحی بشناسیم و سپس نقش مستقیم زن در جامعه را بفهمیم.

خود شهید مطهری مثال انسان گرانبها (در نقش مستقیم) را حضرت زینب معرفی می‌کند اما باز نمی‌کند که چگونه؛ و ما می‌خواهیم این را باز کنیم. غالبا ایشان را عفیف (حیث خانوادگی) و مظهر صبر (حیث شخصی) معرفی می‌کنند؛ اما آیا حیث نقش مستقیم اجتماعی دارد؟ آیا همین دو بعد را می‌توان از زاویه نقش مستقیم اجتماعی او تحلیل کرد؟

مقدمه سوم: عدم انحصار این الگو در اسلام به حضرت زهرا س و زینب س

هم در تاریخ اسلام زنان مهمی بوده‌اند که این موضوع را (مثبت یا منفی) می‌توان در مورد آنها پیاده کرد مانند خدیجه، عایشه، ام‌سلمه، حمیده، معصومه و …؛ و هم در صحنه عاشورا زنان دیگری هم با نقش غیرمستقیم و هم مستقیم بوده اند که امروز به برخی از اینها فقط اشاره می‌کنیم:

  1. دیلم (یا دلهم) بنت عمرو، همسر زهیر
  2. ام‌وهب (همسر عبدالله بن عمیر کلبی) هم ترغیب به همراهی می‌کند هم همراه می‌شود و بالای سر همسرش، غلام شمر عمودی بر سرش می‌زند و شهید می‌َشود. تاریخ طبری5/428-439
  3. ام‌وهب (مادر وهب بن وهب یا وهب بن عبدالله- که مادر و پسر هر دو مسیحی بوده به دست امام حسین اسلام آورده‌اند) امالی صدوق/225؛ مناقب ابن شهر آشوب 4/101? بعد از شهادت پسر با عمود حمله می‌کند و با دستور امام برمی‌گردد
  4. مادر شاب قتل ابوه (احتمالا عمرو بن جناده یا فرزند مسلم بن عوسجه) مادر تشویقش می‌کند به جهاد و وقتی شهید می‌شود سرش را پرتاب می‌کنند سر را برمی‌گرداند و با عمود حمله کرده دو نفر را می‌کشد و با دستور امام برمی‌گردد.


خلاصه جلسه چهارم (4 محرم 1437- 26 مهر 1394)

از این جلسه سراغ حضرت زینب می‌رویم:

ولادت: سال 5 یا 6 هجری (امام حسن: 4 ؛ امام حسین: 5) شهادت: 62 هجری

درباره طفولیت ایشان مطلبی نیافتم جز نقل ریاحین الشریعه (3/54) که حضرت علی ع او را روی پای خود نشانده بود و فرمود: بگو احد. گفت: احد. فرمود: بگو اثنین. چیزی نگفت. حضرت سوال کرد چرا نمی‌گویی؟ گفت: زبانی که به گفتن احد گشوده شد اثنین نمی‌گوید. که البته شبیه همین واقعه را در مورد حضرت عباس هم روایت کرده‌اند.

در مورد اینکه در دوره جوانی و میانسالی (یعنی تا قبل از جریان عاشورا)، حضور اجتماعی داشته‌اند، دو مطلب را می‌توان از روایات استخراج کرد:

  1. ایشان درس تفسیر قرآن داشته‌اند برای زنان در کوفه. شاهدش روایت مرحوم جزائری در خصائص الزینبیه (ص27) است که مضمونش این است که حضرت علی ع ایشان را در هنگام خروج از درس تفسیرشان می‌بینند و می‌پرسند درباره چه آیه‌ای بحث می‌کردید می‌گوید: کهیعص و حضرت علی ع می‌فرمایند: «فَالْکَافُ اسْمُ کَرْبَلَاءَ وَ الْهَاءُ هَلَاکُ الْعِتْرَهِ وَ الْیَاءُ یَزِیدُ وَ هُوَ ظَالِمُ الْحُسَیْنِ ع وَ الْعَیْنُ عَطَشُهُ وَ الصَّادُ صَبْرُه‏» (البته این را به این صورت در کتب روایی نیافتم. بله، در پاسخ امام عسگری به مسائل سعد بن عبدالله این عبارات در تفسیر کهیعص آمده است: کمال الدین و تمام النعمه 2/461)
  2. ایشان روایات اهل بیت را بیان می‌فرموده‌اند، نه فقط برای زنان، بلکه برای مردان، خواه مردان بنی‌هاشم و خواه دیگران. چنانکه مثلا در سلسله‌های سند خطبه فدکیه، حضرت زینب س مشاهده می‌شود که گاه راوی از ایشان مردانی از نبی هاشم (رجلان من بنی‌هاشم:‌ السقیفه و الفدک/98) و گاه کسانی مانند جابر بن عبدالله انصاری (من لایحضره الفقیه 3/567) مشاهده می‌شود.

پس برخی عرصه‌ها (مثل معلمی برای زنان یا آگاه کردن مردم از معارف اهل بیت) عرصه‌هایی است که حضور اجتماعی زن منوط به اضطرار و امثالهم نیست؛ یعنی فی حد نفسه چنین حضوری خوب و بلااشکال است. (البته اینکه تزاحم با حق خانواده پیدا کند، بحث دیگری است. در واقع ما ابتدا اصل حکم حضور اجتماعی زن را دریابیم، اینکه در مقام تزاحم با سایر احکام شرع، چگونه باید اهم و مهم کرد، بحث دیگری است)

اما در جریان عاشورا، من تا شب شهادت ذکری از ایشان به طور خاص در منابع نیافتم. (آن مطلبی هم که در مرثیه‌ها می‌خوانند درباره چگونگی پیاده شدن ایشان با حضور محارم و فقدان محارم هنگام سوار شدن ایشان در فردای عاشورا، ظاهرا زبان حال است که البته احتمالا همین طور بوده. اما سندی بر آن نیافتم) در شب عاشورا اولین مطلب است که ابتدا مطلب را از زبان امام سجاد ع (به نقل از ارشاد مفید 2/ 94) نقل می‌کنم بعد نکات را استخراج می‌کنم:

قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِنِّی لَجَالِسٌ فِی تِلْکَ الْعَشِیَّهِ الَّتِی قُتِلَ أَبِی فِی صَبِیحَتِهَا وَ عِنْدِی عَمَّتِی زَیْنَبُ تُمَرِّضُنِی إِذِ اعْتَزَلَ أَبِی فِی خِبَاءٍ لَهُ وَ عِنْدَهُ جُوَیْنٌ مَوْلَى أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ وَ هُوَ یُعَالِجُ سَیْفَهُ وَ یُصْلِحُهُ وَ أَبِی یَقُولُ

یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلِ             کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ‏

مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِیلِ             وَ الدَّهْرُ لَا یَقْنَعُ بِالْبَدِیلِ‏

وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِیلِ             وَ کُلُّ حَیٍّ سَالِکٌ سَبِیلِی‏

-فَأَعَادَهَا مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلَاثاً حَتَّى فَهِمْتُهَا وَ عَرَفْتُ مَا أَرَادَ فَخَنَقَتْنِی الْعَبْرَهُ فَرَدَدْتُهَا وَ لَزِمْتُ السُّکُوتَ وَ عَلِمْتُ أَنَّ الْبَلَاءَ قَدْ نَزَلَ وَ أَمَّا عَمَّتِی فَإِنَّهَا سَمِعَتْ مَا سَمِعْتُ وَ هِیَ امْرَأَهٌ وَ مِنْ شَأْنِ النِّسَاءِ الرِّقَّهُ وَ الْجَزَعُ فَلَمْ تَمْلِکْ نَفْسَهَا أَنْ وَثَبَتْ تَجُرُّ ثَوْبَهَا وَ إِنَّهَا لَحَاسِرَهٌ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَیْهِ فَقَالَتْ وَا ثُکْلَاهْ لَیْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِی الْحَیَاهَ الْیَوْمَ مَاتَتْ أُمِّی فَاطِمَهُ وَ أَبِی عَلِیٌّ وَ أَخِی الْحَسَنُ یَا خَلِیفَهَ الْمَاضِی وَ ثِمَالَ الْبَاقِی فَنَظَرَ إِلَیْهَا الْحُسَیْنُ ع فَقَالَ لَهَا یَا أُخَیَّهُ لَا یُذْهِبَنَّ حِلْمَکِ الشَّیْطَانُ وَ تَرَقْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِالدُّمُوعِ وَ قَالَ لَوْ تُرِکَ الْقَطَاهُ لَنَامَ فَقَالَتْ یَا وَیْلَتَاهْ‏ أَ فَتُغْتَصَبُ نَفْسُکَ اغْتِصَاباً فَذَاکَ أَقْرَحُ لِقَلْبِی وَ أَشَدُّ عَلَى نَفْسِی ثُمَّ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَیْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِیّاً عَلَیْهَا فَقَامَ إِلَیْهَا الْحُسَیْنُ ع فَصَبَّ عَلَى وَجْهِهَا الْمَاءَ وَ قَالَ لَهَا یَا أُخْتَاهْ اتَّقِی اللَّهَ وَ تَعَزَّیْ بِعَزَاءِ اللَّهِ وَ اعْلَمِی أَنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ یَمُوتُونَ وَ أَهْلَ السَّمَاءِ لَا یَبْقَوْنَ وَ أَنَّ کُلَّ شَیْ‏ءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ یَبْعَثُ الْخَلْقَ وَ یَعُودُونَ وَ هُوَ فَرْدٌ وَحْدَهُ أَبِی خَیْرٌ مِنِّی وَ أُمِّی خَیْرٌ مِنِّی وَ أَخِی خَیْرٌ مِنِّی وَ لِی وَ لِکُلِّ مُسْلِمٍ بِرَسُولِ اللَّهِ ص أُسْوَهٌ فَعَزَّاهَا بِهَذَا وَ نَحْوِهِ وَ قَالَ لَهَا یَا أُخَیَّهُ إِنِّی أَقْسَمْتُ فَأَبِرِّی قَسَمِی لَا تَشُقِّی عَلَیَّ جَیْباً وَ لَا تَخْمَشِی عَلَیَّ وَجْهاً وَ لَا تَدْعِی عَلَیَّ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ إِذَا أَنَا هَلَکْتُ ثُمَّ جَاءَ بِهَا حَتَّى أَجْلَسَهَا عِنْدِی ثُمَّ خَرَجَ إِلَى أَصْحَابِهِ.

اینجا احتمالا همان مقامی است که امام حسین ع دارند حضرت زینب را آماده حضور در عرصه جامعه و قبول مسئولیت می‌کنند. دلیلم بر این مدعا (که امام مسئولیتی اجتماعی را بر حضرت زینب واگذار کرد) روایتی است که از خواهر امام هادی ع نقل شده است: (به نقل از کمال الدین و تمام النعمه 2/ 501)

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى حَکِیمَهَ بِنْتِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا أُخْتِ أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ ع فِی سَنَهِ اثْنَتَیْنِ وَ ثَمَانِینَ بِالْمَدِینَهِ فکَلَّمْتُهَا مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ وَ سَأَلْتُهَا عَنْ دِینِهَا فَسَمَّتْ لِی مَنْ تَأْتَمُّ بِهِ ثُمَّ قَالَتْ فُلَانُ بْنُ الْحَسَنِ ع فَسَمَّتْهُ فَقُلْتُ لَهَا جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکِ مُعَایَنَهً أَوْ خَبَراً فَقَالَتْ خَبَراً عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ ع کَتَبَ بِهِ إِلَى أُمِّهِ فَقُلْتُ لَهَا فَأَیْنَ الْمَوْلُودُ فَقَالَتْ مَسْتُورٌ فَقُلْتُ فَإِلَى مَنْ تَفْزَعُ الشِّیعَهُ فَقَالَتْ إِلَى الْجَدَّهِ أُمِّ أَبِی مُحَمَّدٍ ع فَقُلْتُ لَهَا أَقْتَدِی بِمَنْ وَصِیَّتُهُ إِلَى الْمَرْأَهِ فَقَالَتْ اقْتِدَاءً بِالْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع أَوْصَى إِلَى أُخْتِهِ زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فِی الظَّاهِرِ وَ کَانَ مَا یَخْرُجُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ مِنْ عِلْمٍ یُنْسَبُ إِلَى زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ تَسَتُّراً عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْن‏

به هر حال روایت امام سجاد نشان می‌دهد که امام حسین ع دلداری دادن به حضرت زینب و آماده کردن ایشان برای قبول مسئولیت را با دو اقدام شروع می‌کنند که معلوم می‌شود اگر زن بخواهد وارد عرصه جامعه و مسئولیتهای اجتماعی شود حتما دو پیش نیاز دارد:

  1. یکی ناظر به بعد انسانی بودن اوست (که دیروز اشاره شد) و اینکه یکبار دیگر اصول دین (توحید و نبوت و معاد) را برای خود مرور کند و جدی بگیرد هنگام تصمیم‌گیری‌ها (وَ اعْلَمِی أَنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ یَمُوتُونَ وَ أَهْلَ السَّمَاءِ لَا یَبْقَوْنَ وَ أَنَّ کُلَّ شَیْ‏ءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ یَبْعَثُ الْخَلْقَ وَ یَعُودُونَ وَ هُوَ فَرْدٌ وَحْدَهُ …. وَ لِکُلِّ مُسْلِمٍ بِرَسُولِ اللَّهِ ص أُسْوَهٌ )
  2. دوم ناظر به بعد زنانه اوست، که در این مورد، حضرت اینکه وی بتواند عواطف زنانه خود را کنترل کند را مطرح می‌کنند (إِنِّی أَقْسَمْتُ فَأَبِرِّی قَسَمِی لَا تَشُقِّی عَلَیَّ جَیْباً وَ لَا تَخْمَشِی عَلَیَّ وَجْهاً وَ لَا تَدْعِی عَلَیَّ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ إِذَا أَنَا هَلَکْتُ) بدین توضیح که اگر زن وارد عرصه جامعه شد حتما باید اثرات اجتماعی رفتار خود را مد نظر داشته باشد. در عزای امام حسین، فتوای اغلب مراجع این است که لطمه‌های متعارف به خود که ناشی از مصیبت‌زدگی است مانعی ندارد (و لذا قائل به جواز زنجیز زدن و … می‌باشند) اما حضرت زینب در این موقعیت چنین حقی ندارد چون قرار است هیبت اهل بیت را در مقابل دشمن حفظ کند و کار امام حسین ع را به سرانجام برساند.

 بقیه در صفحه بعدی وبلاگ



لیست کل یادداشت های این وبلاگ