سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدی های برادران را فراموش کن، تا دوستی شانرا پایدار کنی . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 93 مرداد 17 , ساعت 10:0 عصر

(ادامه مطلب قبل)

ج) حمل آیه 4 سوره زخرف بر نام امیرالمومنین در سخنان ائمه و اصحاب و مفسران

اکنون برای اینکه متهم به تفسیر به رأی نشوم اشاره می‌کنم این مطلب که اینجا مراد از «علی» اسم امیرالمومنین علیه‌السلام است، در کلمات معصومین (ع) و اصحاب ایشان و علمای بعدی آمده است:

اهل سنت این مطلب را که ام‌الکتاب در آیه 4 سوره زخرف به معنای سوره حمد باشد، با روایات کاملا صحیح‌السند از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده‌اند؛[1] و در طرف مقابل، با اینکه در آثار آنها دهها نقل وجود دارد که ام‌الکتاب در این آیه به لوح محفوظ تطبیق داده‌ شده، اما همه آنها نظرات شخصی افراد (صحابه و تابعین و ...) بوده و هیچ یک مطلب را به پیامبر اکرم (ص) نسبت نمی‌دهند.[2] جالب توجه این است که، آن اندازه که تفحص شد، هیچکدام از تفاسیر اهل سنت، آیه را بر اساس آن روایت نبوی موجود در کتب خود، که سندش را هم کاملا بدون خدشه می‌دانند، ترجمه نکرده‌اند؛ شاید بدین جهت که اگر بر این اساس ترجمه شود، چاره ای جز اینکه «علی» را اسم حضرت علی بگیریم باقی نمی‌ماند.

 اما در میان علمای شیعه، آن مقدار که تفحص شد هرکس که ام الکتاب را سوره حمد دانسته ویا سراغ روایات بحث رفته، علی در این آیه را اسم حضرت علی علیه‌السلام دانسته است؛ مثلا:

علی بن إبراهیم قمی (متوفی قرن3) در کتاب خود (تفسیر قمی، ج‏1، ص29؛ و ج‏2، ص280) از پدرش ابراهیم قمی از حماد بن عیسی از امام صادق علیه‌السلامدر خصوص کلمه «صراط مستقیم» در آیه «اهدنا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» (سوره حمد/5) نقل می‌کنند که ایشان فرمودند: «هو أمیرالمؤمنین [صلوات الله علیه] و معرفته، و الدلیل على أنه أمیرالمؤمنین قوله تعالى: وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ.»

همین مطلب را شیخ صدوق (محمدبن علی بن بابویه قمی متوفی 381) در معانی الأخبار (ص 33) و نیز حسن بن محمد دیلمی (متوفی 841) در غرر الاخبار و دررالآثار فی مناقب ابی‌الائمة الاطهار علیهم‌السلام (ص148) روایت می‌کنند.

سیدعلی حسینی استرآبادی (متوفی 940) در کتاب خود (تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص538) همین مطلب را علاوه بر سند فوق، با سند دیگری از محمد بن علی بن جعفر، (برادرزاده امام رضا) چنین نقل کرده که گفت: از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: «أبوعبدالله [امام صادق علیه السلام] این آیه «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ» را تلاوت می‌کرد و می‌فرمود: [این] علی بن أبی‌طالب (علیه السلام) است.» این روایت در البرهان فی تفسیر القرآن (ج‏4، ص846) نیز آمده است.

ابن‌الجحام (محمد بن عباس بن علی بن مروان بن ماهیار متوفی قرن4) از احمدبن محمد نوفلی با سند متصل از اصبغ بن نباته روایت کرده‌ که گفت همراه امیرالمومنین (علیه السلام) بودم که به صعصعة بن صوحان (رحمه الله) رسیدیم و سپس گفتگوهایی که بین صعصعه و امام رد و بدل شده را نقل می‌کند تا به اینجا می‌رسد که صعصعه این آیه 4 سوره زخرف را خطاب به امیرالمومنین خواند و گفت: «و أنت و الله- یا أمیر المؤمنین- ما علمتک إلا أنک بالله لعلیم، و أن الله فی عینک لعظیم، و أنک فی کتاب الله لعلی حکیم.» (و تو ای امیرمومنان، کسی هستی که به خدا قسم، نشناختمت مگر به اینکه به خدا عالِم هستی، و خدا در دیدگان تو عظیم است و تو در کتاب خدا «علی‌ای  که حکیم است» می‌باشی.) ابن‌الجحام همین سخنان را از احمد بن ادریس با سند دیگری از قول عبدالله بن سنان، از قول امام صادق علیه السلام به زید بن صوحان (برادر صعصعه) نیز نقل کرده‌ است. به نقل از تأویل الآیات الظاهرة، ص538؛ و نیز: البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏4، ص846.

شیخ مفید (متوفی 413) (در مناسک المزار ص92) و شیخ طوسی (متوفی460) با سند متصل از علی بن حسین عبدی (در تهذیب‌الاحکام، ج3، ص145؛ و مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص748) دعایی را از امام صادق علیه‌السلام جزء ادعیه روز غدیر نقل می‌کنند که در قسمتی از دعای مذکور آمده است: «فاشهد یا إلهی أنه الإمام الهادی المرشد الرشید، علی أمیر المؤمنین، الذی ذکرته فی کتابک، فقلت: وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ.» این روایت همچنین در دو منبع ذیل هم آمده است: البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏4، ص846؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص538.

ابن‌حیون مغربی (متوفی 363) با سند خود (در شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام ؛ ج‏1 ؛ ص244) روایت کرده که کسی از امام صادق علیه‌السلام در مورد آیه «إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ» سوال کرد؛ امام فرمود: «هو أمیرالمؤمنین علی (صلوات اللّه علیه) اوتی الحکمة و فصل الخطاب و ورث علم الأولین و کان اسمه فی الصحف الاولى و ما أنزل اللّه تعالى کتابا على نبی مرسل إلا ذکر فیه اسم رسوله محمد صلّى اللّه علیه و آله و اسمه و أخذ العهد بالولایة له علیه السّلام». همچنین این مطلب در البرهان فی تفسیر القرآن (ج‏4، ص847) نیز آمده است.

در دعای ندبه که آن را ابن المشهدی (متوفی 610) با سند خود در المزار الکبیر (ص580) و سید بن طاووس (متوفی 664) در دو کتاب خود، یعنی الإقبال بالأعمال الحسنة (ج‏1، ص: 510) و نیز در جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع (ص561) از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده‌اند، آمده است: «یَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَى اللَّهِ عَلِیٌّ حَکِیم‏ٌٌ»

علاوه بر روایات معصومین، این مطلب در میان اصحاب معصومین هم شیوع داشته، به طوری که مثلا تطبیق این آیه بر حضرت علی علیه‌السلام را ابن‌شاذان القمی (قرن6) در کتاب الفضائل (ص174) از قول ابن‌مسعود نقل کرده ویا ابن‌شهر آشوب (متوفی 588) نیز در مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (ج3، ص73) از قول استاد خود، ابوجعفر هارونی نقل می‌کند و خود هم می‌پذیرد.

علاوه بر موارد فوق که اغلب از اصحاب ائمه و از بزرگان علمای متقدم شیعه هستند، بسیاری از مفسران متاخر شیعه نیز به ویژه با تکیه بر روایات فوق، «علی» را در آیه فوق به معنای حضرت علی علیه‌السلام دانسته‌اند. از جمله: ملامحسن فیض کاشانی (متوفی 1091) در تفسیر الصافی، ج‏4، ص384؛ محمدبن علی شریف لاهیجی (قرن11) در تفسیر شریف لاهیجی، ج‏4، ص: 66 ؛ سیدهاشم بحرانی (متوفی 1107) در البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏4، ص: 846؛ ابن‌جمعه عروسى حویزى (متوفی 1112)‏ در تفسیر نور الثقلین، ج‏4، ص: 591 ؛ محمد بن محمدرضا قمی مشهدی (متوفی 1125) در تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏12، ص: 34؛ ؛ سید عبدالله شبر (قرن 13) در الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، ج‏5، ص: 413؛ سید حسین حسینی بروجردی، (قرن13) در تفسیر الصراط المستقیم، ج‏3، ص: 575؛ سید مصطفی خمینی (قرن14) در تفسیر القرآن الکریم، ج‏1، ص: 171؛ سید محمد ابراهیم بروجردى (معاصر) در تفسیر جامع ، ج‏6، ص235.

موارد فوق عمدتا با استناد به روایات و غالبا با توجه به اینکه ام‌الکتاب را به معنای سوره حمد بگیریم، آیه را ناظر به حضرت علی علیه‌السلام دانسته‌اند، اما برخی از مفسران هم بوده‌اند که بنابر اینکه ام الکتاب به معنای مرتبه لوح محفوظ باشد، باز آیه را ناظر به حضرت علی دانسته‌اند. آنها مفسرانی بوده اند که با توجه به رویکرد عرفانی، اتحاد حقیقت قرآن و اهل بیت (که در حدیث ثقلین هم بر آن تاکید شده) را در تفسیر این آیه جدی گرفته اند. صریحترین موردی که از این جهت حضرت علی را مصداق این آیه دانسته‌، حافظ برسی (متوفی 813) در مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین علیه السلام، (ص234) و‏ میرسیدعلی حائری تهرانی (قرن14) در مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر(ج‏1، ص116) می‌باشند؛ اما از عبارات صدرالمتالهین شیرازی (قرن11) در تفسیر القرآن الکریم (ج‏6، ص22-24) و سید مصطفی خمینی (قرن14) در تفسیر القرآن الکریم (ج‏1، ص171؛ و ج2، ص139) نیز چه‌بسا بتوان همین تحلیل را برداشت کرد.

با این اوصاف آیا نباید اذعان کرد که ما تحت فرهنگ‌سازی بنی‌امیه قرار گرفته‌ایم که باورمان شده که اسم علی در قرآن نیامده است.

تذکر پایانی

1) توجه شود که بحث ما درباره آیاتی بود که نام حضرت علی علیه‌السلام مستقیما در قرآن آمده است (که ظاهرا چند مورد دیگر هم وجود دارد)[3]. اما در قرآن کریم آیات فراوان دیگری نیز در شأن حضرت علی علیه‌السلام نازل شده است تاحدی که برخی از بزرگان شیعه (مانند ابن شاذان قمی) تا 300 مورد از این آیاتی را که مستقیما «درباره حضرت علی علیه‌السلام» می‌باشند برشمرده‌اند. در این دسته از آیات، نام حضرت امیر مستقیما نیامده، بلکه یا به صورت وصفی آمده که تنها مصداق آن، حضرت علی علیه‌السلام است (مانند آیه دادن صدقه در رکوع نماز)[4] و یا مربوط به مقام حکومت بوده که با شرح پیامبر مصداقش معلوم می‌شده است (مانند آیه اولی‌الامر).[5] در این گونه موارد که عمدتا آیات در مقام بیان شأن ولایت برای حضرت علی علیه‌السلام (جانشینی پیامبر در مساله حکومت) می‌باشند، گاه برای مردم زمان اهل‌بیت این سوال پیش می‌آمده که چرا در این موارد نیز، اسم حضرت علی علیه‌السلام صریحا در قرآن نیامده است؛ و ائمه علیهم‌السلام توضیح داده‌اند که همان گونه که جزئیات بسیاری از احکام مانند احکام نماز و زکات و حج در قرآن نیامده و توضیح آنها به عهده پیامبر گذاشته شده، در این موارد نیز توضیح و تفصیل مطلب بر عهده پیامبر گذاشته شده است. (مثلا در خصوص دو آیه فوق، ر.ک: الکافی، ج‏1، ص286 و 289)

تذکر این نکته را از این جهت لازم دانستم که گمان نشود این روایات با تحلیل فوق منافات دارد. این روایات نمی‌گویند که نام حضرت علی علیه‌السلام اصلا در قرآن نیامده است؛ بلکه در مقام توضیح مواردی هستند که مطلبی درباره حضرت امیر هست اما نام ایشان نیامده است. به تعبیر دیگر، توجیه مواردی که نام حضرت نیامده و به وصف ایشان بسنده شده، مستلزم آن نیست که در جاهای دیگر قرآن نامی از حضرت نیامده باشد؛ و چنانکه دیدیم روایات متعددی از ائمه اطهار درباره اینکه «علی» در دو آیه محل بحث ما (50 مریم و 4زخرف) نام امیرالمومنین می‌باشد، نقل شده و مخصوصا مورد اول بقدری وضوح داشته که وقتی از برخی از اصحاب ائمه (مانند یونس بن عبدالرحمن) مطالبه نام امیرالمومنین در قرآن می‌شود، صریحا آن را ذکر می‌کنند و امام رضا علیه‌السلام هم بر این اقدام صحه می‌گذارند.

2) اولین بار که کسی به حقیر گفت که اسم حضرت علی علیه‌السلام در قرآن آمده، بسیار تعجب و تاحدودی انکار کردم. امیرالمومنین علیه السلام می‌فرمایند: «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» (نهج‌البلاغه، حکمت 172) پس بنا گذاشتم به صرف اینکه تاکنون گمان می‌کرده‌ام نام نیامده، بر انکارم اصرار نکنم و حاصل مطالعه و تحقیقم این شد که اکنون پیش روی شماست. روایتی از امام صادق علیه‌السلام در وصف قرآن آمده که اگرچه ظاهرا در وصف امام زمان (ع) است اما با مجال حاضر نیز بسیار تناسب دارد. ایشان می‌فرمایند: «إِنَّ الْعَزِیزَ الْجَبَّارَ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ کِتَابَهُ وَ هُوَ الصَّادِقُ الْبَارُّ فِیهِ خَبَرُکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُمْ وَ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَوْ أَتَاکُمْ مَنْ یُخْبِرُکُمْ عَنْ ذَلِکَ لَتَعَجَّبْتُمْ: خداوند عزیز جبار کتابش را بر شما نازل کرده که در آن حکایات خود شما و حکایات گذشتگان و آیندگانتان و اخبار زمین و آسمان آمده است و اگر کسی که می‌تواند اینها را از قرآن درآورد برای شما درآورد، تعجب خواهید کرد.» (کافی،ج2، ص599) علی‌القاعده زمانی تعجب کردن معنا دارد که نکته‌ای از قرآن را به ما بگویند که ما ببینیم واقعا این نکته از ظاهر قرآن درمی‌آید ولی تاکنون غافل بوده‌ایم. تلقی حقیر این بود که حکایت اسم حضرت علی در قرآن نیز از این جمله است. مشوق من در این تحقیق، روایاتی بود که در این زمینه دیدم و به نظرم این روایات می‌خواهند مطلبی را بگویند که از ظاهر آیه هم قابل استفاده بوده است. لذا با اینکه از هرگونه نقدی با کمال میل استقبال می‌کنم اما امیدوارم افراد صرفا به خاطر اینکه خلاف انتظارشان بوده و تعجب کرده‌اند، به مخالفت برنخیزند.

والسلام علیکم و علی من اتبع الهدی

تذکر: در خصوص منابع شیعی مقاله حاضر، عمدتا از نرم‌افزارهای موسسه تحقیقاتی نور (جامع الاحادیث 3.6، جامع تفاسیر2، و جامع فقه2) استفاده شده و در منابع اهل سنت عمدتا از نرم‌افزار جوامع الکلم 4.5 استفاده شده است. در بسیاری از موارد هم اطلاعات کتابشناختی به طور کامل در اولین نقل قول آمده است.



[1] . مثلا ابن‌الضریس (متوفی294) در فضائل القرآن، ج1، ص81 (دمشق: دارالفکر، بی‌تا)؛ و پس از وی، سلیمان بن احمد طبرانی (متوفی360) در المعجم الکبیر ، ج8، ص 235 (الموصل:‌مکتبة العلوم و الحکم، بی‌تا)؛ و پس از وی یحیی بن الحسین الشجری الجرجانی (متوفی499) در الامالی الخمیسیة، ح424 (بیروت: الکتب العلمیه، 1422). لازم به ذکر است که ذهبی (متوفی748) در العلو للعلی الغفار (اردن: دارالامام النووی، بی‌تا) شبیه این روایت را از راویان دیگری نقل کرده و آن سند را صحیح ندانسته، اما سند روایتی که در کتاب‌های ابن‌الضریس و شجری آمده کاملا مورد قبول محدثان اهل سنت است. در کتاب طبری، نام یکی از افراد در سلسله سند « محمدبن جابان » ثبت شده که او را مجهول دانسته‌اند؛ اما مشاهده نقل شجری (که وی با یک واسطه ثقه از طبری نقل کرده) نشان می‌دهد که اشتباهی در ثبت نام وی رخ داده و نام صحیح این راوی «محمدبن حیان» بوده که از افراد مورد وثوق بوده و خود ذهبی وی را «شیخ الصدوق المحدث» دانسته کرده است.

[2] . مثلا در جامع ترمذی مطلب از عطاء نقل شده (ج2، ص555)؛ در مصنف ابن‌ابی‌شیبه مطلب از ابن‌سابط نقل شده (ج8، ص224) و ... .

[3] . آقای نجاح الطایی کتابی نوشته‌اند با نام «لماذا ذکر اسم علی فی القرآن کثیراً» (بیروت: دارالهدی لاحیاء التراث، 1432) و علاوه بر دو آیه فوق، پنج آیه دیگر را نیز مشتمل بر نام امیرالمومنین دانسته‌اند. با اینکه ایشان بسیار زحمت کشیده‌ و نکات جالبی را به ویژه از منابع اهل سنت در این باب ذکر کرده‌اند، اما به نظر حقیر، استدلالهای ایشان کامل نیست و مخصوصا ممکن است سوءتفاهم‌هایی را پدید آورد و لذا در مقاله حاضر اشاره‌ای به موارد دیگر نشد؛ و ان‌شاءالله در مقاله دیگری مورد بحث قرار خواهند گرفت.

[4] . آیه چنین است: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» (مائده/ 55)  تنها کسی که در حین رکوع نماز مالی به نیازمند بخشید، حضرت علی علیه‌السلام بوده است

[5] . آیه چنین است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً (نساء/59) که در این آیه مردم اختلاف کرده‌اند و خود آیه ادامه می‌دهد که اگر اختلاف کردید باید مطلب را با مراجعه به خدا و رسول حل کنید نه با آراء شخصی خود؛ و مراجعه به رسول هم به خوبی نشان می‌دهد که مصداقش حضرت علی است.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ