• وبلاگ : در مسير
  • يادداشت : درباره عکس منتشر شده از احمدي ن‍ژاد و مادر چاوز
  • نظرات : 1 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يک دانشجو 
    سلام عليکم
    به انصاف تحليل کرده ايد
    اما به اين هم مي پرداختيد که واقعا چه لزومي داشت که ايشان به آنچا بروند به نظرم هيچ توجيهي ندارد.
    براي عرض تسليت پيامي کافي بود...
    اين در حالي است که بعضا اتفاقاتي در ايران خودمان مي افتدو ايشان ساکت اند مثل آتش گرفتن مدرسه و سوختن چند دختربچه.
    نپرداختن شما يه اينها شما را حامي و مدافع ايشان جلوه مي دهد هزچند تصريح کرده ايد که من نمي خواهم دفاع کنم!
    پاسخ

    مطلب قبلي بنده، که در ابتداي اين يادداشت هم به آن اشاره کرده ام، حامي نبودن من نسبت به ايشان را نشان ميدهد. عرض بنده اين است که اگر از کسي بدمان آيد نبايد تقوا را زير پا بگذاريم. بنده شديدا از احمدي نژاد ناراحتم و هرکس مطالب مرا بخواند اين را درمي يابد. اما به آيه اي که اول بحثم نوشته ام بيشتر دقت کنيد.