بسم الله الرحمن الرحیم
نسبت رشد جامعه دینی با فتنه و نفاق
به مناسبت تقارن میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) با یوم الله 9 دی، امروز صبح سخنرانی ای در مسجد دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام داشتم که خلاصه ای از آن تقدیم می شود:
اگر فلسفه بعثت پیامبر را بفهمیم، به تحلیل عمیقتری از فتنههای جامعه دینی میرسیم. درک این فلسفه نیازمند اصلاح نگاه ما به انسان است. غربیها انسان را یک حیوان پیشرفته میدانند که در سیر تکامل داروینی، اندکی از میمون بالاتر آمده است، اما افقهایش همان است؛ اما حقیقت این است که حتی اگر نظریه داروین را در مورد سابقه مادی انسان قبول کنیم، در سابقه وجودیِ انسان، حقیقتی به نام روح هم در کار است که بسیار برتر از افق ماده است و قرار است با این سابقه، انسان به مقام خلیفه اللهی برسد. وقتی میگوییم تلقی غربی تلقی حیوانی از انسان است، لزوما منظورمان خصلتهای بد نیست: حیوانات هم خوب دارند و هم بد: اسب، نجیب است؛ سگ باوفاست؛ خروس غیرتی است و …؛ در نقطه مقابل، خوک بیغیرت است؛ گرگ درنده است؛ مورچه حریص است و … .
جامعه غربی افقی که برای انسان تصویر میکند نهایتش یک دسته حیوانات خوب است که در خوردن و شهوترانی مزاحم همدیگر نمیشوند، که اگر هدف انسان همین باشد نیازی به بعثت پیامبر نیست، چنانکه حیوانات، پیامبر ندارند. اما پیامبر برای جایی است که روح را جدی بگیریم؛ و پیامبر که بیاید ظرفیتهای این روح را شکوفا میکند؛ اما اختیار انسان همچنان باقی است. وقتی ظرفیتها شکوفا شد، برخی با اختیار خود، این ظرفیتها را در همان راستایی که پیامبر دعوت کرده بود به کار میگیرند و اولیای خدا میشوند و به مقام خلیفه اللهی میرسند و ثمره کار پیامبر افرادی میشود همچون امیرالمومنین ع، سلمان، ابوذر، اصحاب امام حسین ع و …؛ اما عدهای با اختیار خود، از این ظرفیت سوءاستفاده میکنند و در بدی به حدی پیشرفت میکنند که کافران هم به گرد آنها نمیرسند و امثال معاویه و یزید و شمر میشوند.
دو جمله هست که همه قبول دارند اما به نتیجه آن دقت نمیکنند:
1- منافق از کافر بدتر است.
2- منافق در جامعه دینی درست میشود، نه در جامعه کفر.
نتیجه: اگر دین در جامعه حضور فعال پیدا کند و جامعه دینی شود، نه فقط اولیاء الله پیدا میشوند (که در خوبیها در جامعه کفر نظیر ندارند) بلکه منافقینی هم پیدا میشوند که به لحاظ بد بودن در جامعه کفر نظیر ندارند. لذا قاتلان امام حسین (ع) که در بدی نظیر ندارند، افراد مدعی همین امت بودند، نه کافران. این ضابطه مهمی است: با آمدن دین، چون ظرفیتها باز میشود، علاوه بر رشد خوبان، بدها هم رشد میکنند و همین منجر به بروز فتنه میشود.
خداوند در ابتدای سوره عنکبوت میفرماید: «بسم الله الرحمن الرحیم. الم؛ أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ ؛ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» یعنی آیا مردم چنین حساب کردند که بعد از ادعای ایمان آوردن [و تشکیل جامعه دینی] دچار فتنه نمیشوند؟! قطعا قطعا قطعا قطعا (چهارتا تاکید در کلام هست: «و» قسم، «ل» تاکید، «قد» تحقیق، و «ن» مشدد) همه جوامع قبلی [که ادعای ایمان کرده بودند] را دچار فتنه کردیم تا قطعا قطعا خدا معلوم کند چه کسی راست میگوید [و واقعا مومن شده و ارتقا پیدا کرده] و چه کسی دروغ میگوید [و منافق شده و از کافر بدتر شده است].
پس جامعه دینی دائما دچار فتنه میشود و این فتنهها ریزشی دارد به اسم منافق، که محصول این ریزشها از کافر بدتر است.
در سوره جن (آیات 16-17) سیر رشد جامعه دینی را این گونه توضیح میدهد: «وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاء غَدَقاً ؛ لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَمَن یُعْرِضْ عَن ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذَاباً صَعَداً» یعنی «کسانی که [در راه دین] استقامت ورزند [یعنی بعد از اینکه ربنا الله را گفتند و جامعه دینی تشکیل دادند در تدوام این مسیر استقامت بورزند]، آبی گوارا [کنایه از نعمتهای فراوان] به آنها میدهیم. [اما تمام نشد، بلکه] برای اینکه آنها را دچار فتنه کنیم. [خوب، اگر فتنه آمد، باز باید استقامت کنند؛ و استقامت، نعمت بعدی، و فتنه بعدی را میآورد و…] اما اگر کسی [در این فتنهها کم آورد و] از توجه به خدا رویگردان شد، او را در مسیر عذاب تصاعدی حرکت میدهیم.» حرکت در مسیر عذاب تصاعدی، یعنی همان منافق شدن، که فرد از کافر هم بسیار بدتر میشود.
آخرین نکته این است که گمان نکنید منافق همواره خودش میداند منافق است. در قرآن کریم مهمترین منافقانی که مورد بحث قرار گرفتهاند کسانیاند که منافق بودن خودشان را نمیفهمند: در سوره بقره، آیات 11-13 توضیح داده که منافقان ادعای ایمان برتر از عوام میکنند اما خودشان سفیهاند و نمیدانند؛ ادعای اصلاحطلبی و اصلاحگری میکنند، اما مفسد حقیقی خودشاناند و احساس نمیکنند.
جمعبندی
اگر منطق دینداری را درست بیاموزیم خواهیم فهمید که پیامبر (ص) با آمدنش ظرفیتهای انسان را شکوفا کرد؛ و چون انسان اختیار دارد، ممکن است از این ظرفیتها سوءاستفاده کند؛ پس از رشد انسان در جامعه دینی، با عارضه ای به نام پیدا شدن منافق (انسانهایی بسیار بدتر از حیوانات بد) همراه است؛ پس این رشد با فتنه (آزمایشهای شدید و تکان دهندهای که خوب و بد را غربال میکند و بنابراین هم ریزش دارد و هم رویش) گره خورده است؛ تا به فتنههای قبل از ظهور برسیم که شدیدترین فتنههاست؛ و آنهایی که از آن فتنهها سربلند بیرون آیند، آمادگی واقعی برای یاری امام زمان (عج) را پیدا خواهند کرد.
والسلام علیکم و علی من اتبع الهدی